- توضیحات
-
بازدید: 8194
ده دلیل عمده که چرا هشتتان گرو نهتان است!
هشتم گروی نهام است. یعنی چه؟
این اصطلاحیاست که در مورد خودمان به کار میبریم تا پاسخی داده باشیم به دوستان و آشنایانی که از ما تقاضای قرض دارند، تا پاسخی داده باشیم به خانوادهمان برای خرید فلان چیز و گاهی اوقات کاربرد آن در مقایسه بین خودمان و افرادی است که در گذشته وضع مالی خوبی نداشته و الان به ثروت و مکنتی رسیدهاند.
اما چرا هشت به گرو نه میرود؟
۱- آنجا که باید فکر کنیم احساسی عمل میکنیم.بسیاری از تصمیمات مالی ما ناشی از احساسات است. احساساتی که به وسیلهی عوامل کاملا بیرونی تحریک شده است. مثلا چشم و هم چشمی برای خرید لوازم، یا تحت تاثیر تبلیغات قرار گرفتن، خرید لوازمی بیش از مورد نیاز، خریدن کالا یا خدماتی که به آنها نیاز نداریم و یا اصلا نمیدانیم که چه کاربردی دارند. مثلا تبلیغات برای خرید لوازمی که هوش کودک شما را افزایش میدهد، یا زبان شما را تقویت میکند و یا مهمتر از همه شما را لاغر میکند. چرا اینها را میخریم؟ چون میتوانند گپ های مهمی را در زندگی ما پر کنند و اهدافی را هدف گرفته اند که برای ما بسیار مهم هستند. اینها احساسات ما را غلغلک میدهند.
۲- بیشتر از دخل خود خرج می کنیم.این یکی از اصول غیر قابل مذاکرهی رسیدن به استقلال مالی است. پیشتر اینجا مطلبی راجع به این موضوع نوشتهام و گفتهی اخیر رئیس جمهور( در خصوص تبدیل پولدارترین دولت تاریخ ایران به بدهکارترین دولت) هم تلنگر دیگری برای من بود.
۳- عاشق کلکسیون داری هستیم یا سادهزیستی در زندگی ما جایی ندارد.به انبار، کمد لباسها، کابینت آشپزخانه، هارد کامپیوتر، جاکفشی و میز کار خود بنگرید. ما به یک کلکسیونر تبدیل شدهایم. مجموعههای زیادی از همه چیز. ساده زیستی در نظرمان کار فقراست.
۴- برنامه ای برای درآمدمان نداریم، در حسابمان میماند تا خرج شود.برنامهای برای پسانداز و سرمایه گذاری نداریم، کارتهای بانکی هم مزید علت شدهاند. در سالهای دور، دسترسی به پول درون حسابها به سادگی مقدور نبود ولی اکنون، در هر زمان از شبانه روز همه چیز مهیاست تا پول نازنین خود را به حساب دیگری واریز کنیم. باز جای شکرش باقی است که کارتهای اعتباری در ایران جا نیفتاده وگرنه اوضاع بدتر از این هم میشد.
۵- پس انداز اضطراری نداریم.پسانداز اضطراری برای پوشش دادن هزینهی حوادث غیر مترقبه است. تصادف، تعمیر مسکن، هزینههای درمانی. در این موارد نداشتن یک پشتوانه مالی، هشت را گرو نه نگه داشته و ضربات روحی آن کمتر از ضررهای مالی نیست.
۶- به اهدافمان در زندگی تعهدی نداریم یا اصلا بی هدف زندگی می کنیم.بیبرنامگی در زندگی، منجر به نداشتن تعهدات مالی میشود. اهداف واقعی نداریم، یا آنقدر بزرگ و غیر قابل دسترسیاند که به رویا میمانند و یا کلا بی خیال هدفگذاری شدهایم و صرفا گذران زندگی میکنیم.
۷- هم نشینان خوبی نداریم.در اینجا و اینجا، راجع به این موضوع مهم نوشتهام. این معضل میتواند روی تمام تصمیمهای ما اثر گذار باشد و باید به صورت جدی، دربارهی آن فکری کنیم.
۸- از داراییهایمان نگهداری نمیکنیم.با خودرو تا جایی که بایستد رانندگی میکنیم، به فکر سلامتی خود نیستیم، مدام در فکر تعویض لوازمی از خود هستیم که کمی بد کار میکنند. به یک تعویضکار تبدیل شدهایم.
۹- متخصص نیستیم و هنری را کسب نکرده ایم.در این مطلب راجع به تخصص نوشتهام. فکر کنم موضوع روشن است، انسان بی تخصص ممکن است شغل خود را از دست بدهد، ممکن است تن به هر کاری و هر حقوقی بدهد. درآمد او بالطبع کم است و رشد هم نمیکند.
۱۰- نمی بخشیم.این مورد از نظر من پر اهمیتترین دلیل ناتوانیهای مالی است. نبخشیدن از آنچه داریم، از آنچه کسب میکنیم و از آنچه میدانیم، راه سرازیر شدن نعمت به زندگیمان را میبندد. بیایید کمی بخشندهتر باشیم.
به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.