سه شنبه, 02 مرداد 1403

 


daneshjo jadid
 راهنمای دانشجویان و اخبار دانشجویان ورودی جدید  
دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد13
pajoh2 copy
کارکاه ها و نشست های تخصصی  مجازی    
دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد13
paziresh1111111
پذیرش دانشجو بدون کنکور ، ثبت نام از طریق سایت    
دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد13
anjoman1
سامانه آموزش مجازی   
برای ورود به سامانه کلیک نمایید
anjoman1
ارسال سوال و درخواست
از طریق تیکتینگ
  
(پاسخگویی آنلاین)

10 copy copy copy copy copy copy copy copy copy copy copy copy copy copy copy
ثبت نام ، انتخاب واحد ، پرداخت شهریه 

12 copy copy copy copy copy copy copy 1 copy
زمان ثبت نام،انتخاب واحد ،
حذف و اضافه و برنامه هفتگی 

anjoman1
 انجمن های علمی دانشجویی
و سامانه آموزش مجازی 

karvarzi copy
اخبار کارورزی 
فرهنگ و هنر مرکز 13 


ترجمه سه داستان کوتاه

0 copy copy 

------------------------------------------------------------------------A man checked into a hotel. There was a computer in his room* so he decided to send an e-mail to his wife. However* he accidentally typed a wrong e-mail address* and without realizing his error he sent the e-mail.
Meanwhile….Somewhere in Houston * a widow had just returned from her husband’s funeral. The widow decided to check her e-mail* expecting condolence messages from relatives and friends.After reading the first message* she fainted. The widow’s son rushed into the room* found his mother on the floor* and saw the computer screen which read:
To: My Loving Wife
Subject: I’ve Reached
Date: 2 May 2006
I know you’re surprised to hear from me. They have computers here* and we are allowed to send e-mails to loved ones. I’ve just reached and have been checked in. I see that everything has been prepared for your arrival tomorrow. Looking forward to seeing you TOMORROW!
Your loving hubby.

مردی اتاق هتلی را تحویل گرفت .در اتاقش کامپیوتری بود،بنابراین تصمیم گرفت ایمیلی به همسرش بفرستد.ولی بطور تصادفی ایمیل را به آدرس اشتباه فرستاد و بدون اینکه متوجه اشتباهش شود،ایمیل را فرستاد.
با این وجود..جایی در هوستون ،بیوه ای از مراسم خاکسپاری شوهرش بازگشته بود.زن بیوه تصمیم گرفت ایمیلش را به این خاطر که پیامهای همدردی اقوام و دوستانش را بخواند،چک کند. پس از خواندن اولین پیام،از هوش رفت.پسرش به اتاق آمد و مادرش را کف اتاق دید و از صفحه کامپیوتر این را خواند:
به: همسر دوست داشتنی ام
موضوع: من رسیدم
تاریخ: دوم می 2006
میدانم از اینکه خبری از من داشته باشی خوشحال می شوی.آنها اینجا کامپیوتر داشتند و ما اجازه داریم به آنهایی که دوستشان داریم ایمیل بدهیم.من تازه رسیدم و اتاق را تحویل گرفته ام.می بینم که همه چیز آماده شده که فردا برسی.به امید دیدنت، فرد

-------------------------------------------------------------------------A young man wished to marry the farmer’s beautiful daughter. He went to the farmer to ask his permission. The farmer looked him over and said, “Son, go stand out in that field. I’m going to release three bulls, one at a time. If you can catch the tail of any one of the three bulls, you can marry my daughter.”
The young man stood in the pasture awaiting the first bull. The barn door opened and out ran the biggest, meanest-looking bull he had ever seen. He decided that one of the next bulls had to be a better choice than this one, so he ran over to the side and let the bull pass through the pasture out the back gate. The barn door opened again. Unbelievable. He had never seen anything so big and fierce in his life. It stood pawing the ground, grunting, slinging slobber as it eyed him. Whatever the next bull was like, it had to be a better choice than this one. He ran to the fence and let the bull pass through the pasture, out the back gate.

The door opened a third time. A smile came across his face. This was the weakest, scrawniest little bull he had ever seen. This one was his bull. As the bull came running by, he positioned himself just right and jumped at just the exact moment. He grabbed… but the bull had no tail!

Life is full of opportunities. Some will be easy to take advantage of, some will be difficult. But once we let them pass (often in hopes of something better), those opportunities may never again be available. So

always grab the first opportunity

مرد جوانی در آرزوي ازدواج با دختر زيباروي كشاورزي بود. به نزد كشاورز رفت تا از او اجازه بگيره. كشاورز براندازش كرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمين بايست. من سه گاو نر را يك به يك آزاد ميكنم، اگر توانستی دم یکی از اين سه گاو را بگيری، مي توانی با دخترم ازدواج كنی.

مرد جوان در مرتع، به انتظار اولين گاو ايستاد. در طويله باز شد و بزرگترين و خشمگين‌ترين گاوی كه تو عمرش ديده بود به بيرون دويد. فكر كرد يكی از گاوهای بعدی، گزينه ی بهتری باشه، پس به كناری دويد و گذاشت گاو از مرتع بگذره و از در پشتی خارج بشه. دوباره در طويله باز شد. باورنكردنی بود! در تمام عمرش چيزي به اين بزرگي و درندگی نديده بود. با سُم به زمين ميكوبيد، خرخر ميكرد و وقتي او رو ديد، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چيزی هم كه باشه، بايد از اين بهتر باشه. به سمتِ حصارها دويد و گذاشت گاو از مرتع عبور كنه و از در پشتی خارج بشه. براي بار سوم در طويله بار شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. اين ضعيف ترين، كوچك ترين و لاغرترين گاوی بود كه تو عمرش ديده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روي گاو پريد. دستش رو دراز كرد… اما گاو دم نداشت!..
زندگي پر از فرصت هاي دست يافتنيه
بهره گيری از بعضي هاش ساده ست، بعضي هاش مشكل؛ اما زماني كه بهشون اجازه ميديم رد بشن و بگذرن (معمولاً در اميد فرصت هاي بهتر در آينده)، اين موقعيت ها شايد ديگه موجود نباشن.
براي همين، هميشه اولين شانس رو درياب

General Pershing was a famous American officer. He was in the American army, and fought in Europe in the First World War.
After he died, some people in his home town wanted to remember him, so they' put up a big statue of him on a horse.
There was a school near the statue, and some of the boys passed it every day on their way to school and again on their way home. After a few months some of them began to say, 'Good morning, Pershing', whenever they passed the statue, and soon all the boys at the school were doing this.
One Saturday one of the smallest of these boys was walking to the shops with his mother when he passed the statue. He said, 'Good morning, Pershing' to it, but then he stopped and said to his mother, 'I like Pershing very much, Ma, but who's that funny man on his back?'

 

ژنرال پرشينگ يكي از يكي از افسرهاي مشهور آمريكا بود. او در ارتش آمريكا بود، و در جنگ جهاني اول در اروپا جنگيد.
بعد از مرگ او، بعضي از مردم زادگاهش مي‌خواستند ياد او را گرامي بدارند، بنابراين آن‌ها مجسمه‌ي بزرگي از او كه بر روي اسبي قرار داشت ساختند.
يك مدرسه در نزديكي مجسمه قرار داشت، و بعضي از پسربچه‌ها هر روز در مسير مدرسه و برگشت به خانه از كنار آن مي‌گذشتند. بعد از چند ماه بعضي از آن‌ها هر وقت كه از كنار مجسمه مي‌گذشتند شروع به گفتن «صبح‌ به خير پرشينگ» كردند، و به زودي همه‌ي پسرهاي مدرسه اين كار (سلام كردن به مجسمه) را انجام مي‌داند.
در يك روز شنبه يكي از كوچكترين اين پسرها با مادرش به فروشگاه مي‌رفت. وقتي كه از كنار مجسمه گذشت گفت: صبح به خير پرشينگ، اما ايستاد و به مادرش گفت: مامان، من پرشينگ را خيلي دوست دارم، اما آن مرد خنده‌دار كه بر پشتش سواره كيه؟

==================================================

نويسنده : رضا خدائی

این کاربر 2 مطلب منتشر شده دارد.

نظرات  

 
#1 سپیده شهبازی 1392-03-17 17:32
great. payattention to the connotation meaning of words
 

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.

  1. آموزش
  2. فرهنگی و پژوهشی
  3. اخبار کلاسها
  4. کانون های مشاوره
  5. سرفصل دروس
  6. مدیران گروه
  7. ثبت نام و ورود
  8. انجمن ها
  9. دسترسی سریع
  10. آموزش های کوتاه مدت (تک درس - تک پودمان)
  11. ارسال درخواست پشتیبانی (تیکت)
در 1403/04/10
اطلاعیه-جلسه-دفاع-کارورزی-و-پروژه-رشته-ی-حسابداری-امور-مالی
قابل توجه دانشجویان گرامی رشته ی حسابداری امور مالی :جلسه تحویل و دفاع کارورزی و پروژه ، روز سه شنبه مورخ 1403/04/12 ساعت 15/30 در محل دانشگاه برگزار می گردد. حضور تمامی دانشجویانی که درس کارورزی و پروژه...
در 1403/04/09
شرایط-ثبت-نام-کارشناسی-برای-دانشجویان-ترم-آخر-کاردانی-فاقد-گواهی-فراغت-از-تحصیل
دانشجویان ترم آخر کاردانی که هنوز گواهی فارغ التحصیلی آنها صادر نشده است در صورت تمایل برای ثبت نام در مقطع کارشناسی می توانند، با مراجعه حضوری به مرکز پس از چک کردن دروس پاس شده از روی سرفصل...
در 1403/04/06
اطلاعیه-درخصوص-دروس-معرفی-به-استاد403
قابل توجه دانشجویان ترم آخر کاردانی و کارشناسیبا توجه به بخشنامه معرفی به استاد ستاد دانشگاه جامع علمی کاربردی، دانشجویانی که برای فراغت از تحصیل دارای حداکثر دو درس مانده با شرایط زیر می...
در 1403/03/22
اطلاعیه-جلسه-توجیهی-کارورزی-گروه-عکاسی-استاد-اثنی-عشری
قابل توجه دانشجویان گرامی رشته ی عکاسی کاردانی و کارشناسی:جلسه توجیهی  کارورزی ، روز چهارشنبه مورخ 1403/03/23 ساعت 10 در محل دانشگاه برگزار می...
در 1403/03/22
اطلاعیه-جلسه-دفاع-کاربینی-،-کارورزی-و-پروژه-رشته-های-کسب-وکار-و-بازاریابی
قابل توجه دانشجویان گرامی رشته های کسب وکار و بازاریابی کاردانی و کارشناسی:جلسه تحویل و ارائه درس کاربینی ، کارورزی و دفاع پروژه ، روز چهارشنبه مورخ 1403/03/23 ساعت 17 در محل دانشگاه برگزار می...
در 1401/09/02
برگزاری-نمایشگاه-کتاب-به-مناسبت-هفته-کتاب
برگزاری نمایشگاه کتاب به مناسبت هفته کتاب؛کتاب رخساره های گردشگری ایران مورد توجه و استقبال دانشجویان مخصوصا رشته...
در 1401/05/25
گزارش-تصویری-مراسم-سوم-امام-حسین-ع-مرکز-فرهنگ-و-هنر-واحد-13
در روز سوم امام حسین(ع) مراسم عزاداری به همت مدیر مرکز خانم صفاپو و بخش فرهنگی دانشگاه و با حضور گرم میهمانان عزادار امام حسین(ع) برگزار گردید. در ابتدای مراسم حاج...
در 09/03/1403
قابل توجه دانشجویان محترم :کلاس جبرانی دانش خانواده ویژه آقایان ،استاد رمضانی روز پنجشنبه مورخ 1403/03/10  ساعت 20-18 و روز جمعه مورخ 1403/03/11در ساعت 12-9 تشکیل می شود.
در 18/12/1401
کلیه کلاس های دانش خانواده استاد رمضانی در سال 1401 کنسل و تایم کلاس متعاقبا اعلام میگردد.
در 13/12/1401
کلیه کلاس های استاد عظیمی روز شنبه مورخ 1401/12/13 لغو میباشد.
در 11/12/1401
کلیه کلاس های استاد کشاورزیان از تاریخ 13 اسفند الی 19 اسفند تشکیل نمیشود.
در 10/12/1401
کلاس های استاد هشترودی روز چهارشنبه مورخ 1401/12/10 لغو میباشد.
moshaver karafari

ravan shenakhti

moshaver mazhabi
در 1401/06/13
سر-فصل-دروس
بخش : سر فصل دروس
در 1401/06/12
سر-فصل-دروس-کاردانی
  This page is in Chichewa   Translate to...
بخش : سر فصل دروس
به زودی ...
انجمن آفلاين
 فیلم-آموزشی-انتخاب-واحد       
  


در 1399/02/20
برگزاری-کارگاه-آموزشی-بورس-و-سرمایگذاری
قابل توجه دانشجویان ، اساتید و علاقمندان به شرکت گارگاه آموزشی بورس و سرمایه گذاریبه اطلاع کلیه علاقمندان میرساند واحد فرهنگ و هنر مرکز 13 تهران در راستای آموزش های کوتاه مدت خود اقدام...