جمعه, 02 آذر 1403

 



چای و گفتگو

مصاحبه با نابینا

بنام خدا
راهنمایی بودم که یک دانش آموزی وارد کلاسمان شد عینک دودی به چشم داشت ما همه تعجب کردیم که عینکش را چرا در نیاورده بعد متوجه شدیم او نابیناست. اما برای اینکه بین مردم عادی باشد. دوست داشت با بقیه در یک کلاس درس بخواند.

اورا در مدرسه ما ثبت نام کرده بودند کتاب بزرگی همراهش بود و وقتی آن را باز کرد همه همکلاسی ها و خود من با تعجب نگاهش میکردیم ، تمام صفحات کتاب برجسته بود که انروز فهمیدیم خط بریل چیست؟

چشم دل باز کن که جان بینی، آن چه نادیدنی است آن بینی
حرف هاي دل يک نابينا
ففففف
تفاوت من با شما اين است که شما دنيايتان را آن طوري مي بينيد که چشمهايتان مي گويد، اما من دنيا را آن گونه مي بينم که دلم مي خواهد. مي توانم به سادگي از ديدن چيزهايي که شما را آزار مي دهد چشمپوشي کنم اما معنايش اين نيست که از ديدن زيباييهايي که شما ميبينيد محرومم. من هم مي توانم زيباييها را احساس کنم، ببويم، بشنوم و لمس کنم. زيبايي فقط آن چيزهايي نيست که شما مي بينيد. چشم هاي دل من زيباييهايي را مي بيند که چشم هاي سر شما از ديدن آن محروم است. من با چشم دل تو را به تماشا نشستهام، زيباتر از بهار و روشنتر از سپيدي. مي بينمت هميشه و هرجا. پس هيچگاه به من نگو که چشم هاي تو هرگز مرا نديد..
                                                                                               
دیدن با چشم دل

علی اکبری و زینب حسینیان با فرزندان محمد و زهرا زندگی خوبی را در کنار هم سپری می کنند.

آقای اکبری از چه زمانی بینایی را از دست داده اید؟

نابینایی من مادر زادی است پدر و مادر من دختر عمو و پسر عمو بودنند

خواهران و برادارانت چطور؟

یک برادر نابینا دارم که متاهل است و همسر ایشان هم نابیناست یک خواهر و یک برادر دیگر هم دارم که خوشبختانه بینایی شان مشکل ندارد.

شغلتان چیست؟
تا سوم دبستان در مدرسه طوس با بچه های عادی درس خواند ه ام و سپس وارد مجتمع نابینایان شهید حسینی شدم و از سال 1367 جذب شرکت ملی فولاد شدم و در دفتر مرکزی در قسمت امور اداری تا الان در حال خدمت هستم

از روز عصای سفید بگویید؟
روز عصای سفید که 15 اکتبر و در تاریخ شمسی 23 مهر است روز جهانی معلولین است که بعد از جنگ جهانی دوم نامگذاری شد

این روز در کشور ما اهمیت دارد؟

این روز در کشور ما فقط یک نماد است برای انجام یکسری مراسم و برنامه های تشریفاتی در روز 23 مهر است ما فقط بینایی نداریم اما استفاده از حقوق اجتماعی مساوی حق طبیعی ماست

همسر شما بینا هستند اگر شما بینا بودید با یک خانم نابینا ازدواج می کردید؟

این طور گذشت از طرف خانم ها خیلی بیشتر است نمی دانم ازدواج می کردم یا نه؟ شاید شناختی که الان از خانم های نابینا دارم این کار را می کردم

خانم حسینیان چی شد که آقای اکبری را برای ازدواج انتخاب کردید؟
وقتی بزرگ ها برای خواستگاری آمدند پدر و مادرم تصمیم گیری را بر عهده خودم گذاشتند. یکی از دختران فامیلمان با یک جانباز ازدواج کرده بود منم پیش خودک گفتم اگر او بایک جانباز زندگی می کند پس منم می توانم با یک فرد نابینا ازدواج کنم

از زندگی با ا یشان راضی هستید؟

بله هرچند همه امور خانه و بچه ها و خرید و حتی امور مربوط به همسرم به عهده من است اما راضی هستم

نابینایی آقای اکبری مشکلی برای خانواده بوجود نمی آورد؟

نه از نظر افراد بیرون از خانواده شاید مشکل همسرم خیلی بزرگ جلوه کند اما برای خودمان که با هم زندگی می کنیم اصلا مشکلی نیست و من احساس می کنم با یک فرد عادی زندگی می کنم

آقا محمد از اینکه پدر نابینا هستند چه احساسی دارید؟
احساس بدی ندارم به نظر من پدرم مثا بقیه پدر هاست و فرقی با بقیه ندارد. و حوصله اش هم بیشتر است

آقای اکبری افراد نابینا چه انتظاری از مردم دارند؟

توقع و انتظاری نداریم فقط می خواهم من را آن گونه که هستیم ببیند با تمام توامندی هایی که داریم و با محدودیت دید که نیاز به همراهی دارد و به خودمان بگوییم که معلول شدن اختیاری نیست و هر لحظه ممکن است هر اتفاقی برای سلامتی ما بیافتد در ضمن در تمام دنیا برای افرادی که نابینا هستند فروشگا های بزرگی در اختیار آنان می گذارند تا کالا های روزمره خود را بتوانند به راحتی خرید بکنند.

نويسنده : محمد سعید فرح بخش

این کاربر 6 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.