سه شنبه, 02 مرداد 1403

 



بودجه بندي چيست؟

878 copy

شامل فرایند منظم برنامه ریزی برای آن دسته از هزینه های سرمایه ای است که بازده آنها از یک سال تجاوز می کند و در واقع، هزینه کردن وجوه جاری است aبا پیش بینی سود نقدی آینده که از آن در سطوح مختلف سازمان استفاده می شود. بودجه بندی سرمایه ای، یکی از فرایندهای کاری مهم مدیران است زیرا با سرمایه گذاری مبالغ عمده سروکار داشته و هرگونه اشتباهی در این فرایند، منجر به زیان هایی عمده می شود. این فرایند با پیش بینی انواع طرح های سرمایه گذاری و سپس براورد انواع درامدها و هزینه های هر طرح، شروع و با گزینش بهترین طرح و سپس ارزیابی طرح انتخاب شده، خاتمه می یابد.

بودجه بندی سرمایه ای نیاز به همکاری گسترده تمامی مدیران سطوح مختلف سازمان و جمع آوری اطلاعات فراوان دارد. پس از براورد گردش وجوه نقد، نوبت به استفاده از روش های ارزیابی طرح های سرمایه گذاری شامل دوره بازگشت سرمایه، معکوس دوره بازگشت سرمایه، خالص ارزش فعلی، شاخص سودآوری، نرخ بازده داخلی و نرخ بازده حسابداری می رسد. به دلیل عدم قطعیت در براوردهای گردش آتی وجوه نقد، مدیران از روش های تحلیل مخاطره کیفی و کمی استفاده می کنند. تکنیک شبیه سازی و درخت تصمیم گیری نیز روش هایی موثر برای واردسازی اثرات ابهامات موجود در براورد خالص گردش وجوه نقد مورد استفاده در ارزیابی تصمیمات آینده است.

مبانی بودجه بندی سرمایه ای

بودجه بندی را فرایند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود می دانند. مجموع کوشش هایی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود، به منظور حداکثر استفاده از منابعی است که معمولا در حد کفایت نبوده و در اصطلاح اقتصادی کمیاب هستند. بنابراین، در راه رسیدن به اهداف مطلوب ضرورت دارد به نحوی از هر یک از منابع محدود استفاده شود که در تبدیل کل منابع به پول، بتوان گفت که با حداقل هزینه، حداکثر استفاده صورت گرفته است. تضاد و برخورد این دو واقعیت، یعنی نامحدود بودن نیازها و محدود بودن منابع، انسان متفکر و اندیشمند را به این نتیجه گیری می رساند که از منابع محدود باید به گونه ای برای رفع نیازهای نامحدود یاری گرفت که حد متناسب رضایت به دست آید و این نخستین تصور بودجه است. ضرورت بودجه نویسی نیز از همین مسئله ناشی می شود.

دیدگاه ها، نظریه ها و تعاریف مختلفی در خصوص بودجه بندی سرمایه ای ارائه شده است. این تعاریف نیز متاثر از نظریه های اقتصادی در مورد سازمان ها بوده و دیدگاه های موجود در این زمینه نیز تحت تاثیر شرایط متفاوت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در بررسی کلی می توان گفت که نظام بودجه بندی به عنوان ابزاری مهم و حساس در برنامه ریزی، به موازات رشد و توسعه سازمان و جامعه، مراحل و تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و امروزه به صورت نظام پیچیده فنی و مالی درآمده است. در تمامی ادوار تاریخ و بویژه دوره حاضر، واحدهای تجاری دائما مشغول تصمیم گیری در خصوص طرح های گسترش عملیات، جایگزینی، بهسازی و نوسازی تجهیزات، ماشین آلات و سایر دارایی های سرمایه ای بوده اند.

این دارایی ها، بلندمدت بوده به طوری که طی چندین سال دارای خدمت رسانی موثر هستند و در فرایندهای تجاری، اداری و تولیدی مورد استفاده قرار می گیرند. از طرفی شرایط اقتصادی به طور مداوم در حال تغییر است و حتی بهترین پیش بینی های مرتبط با عملیات آتی نیز با گذشت زمان تجدید نظرهایی را ایجاب می کند. به موازات تحصیل اطلاعات جدید در ارتباط با تقاضا برای محصولات واحد تجاری، تغییرات تکنولوژی و بهای تمام شده تولید، طرح های سرمایه گذاری نیز باید مورد بررسی مجدد قرار گیرند و در صورت لزوم تغییراتی در آنها اعمال گردد. اطلاعات جدید نه تنها راهنمایی برای مخارج سرمایه ای آتی محسوب می شود بلکه ارزیابی تصمیمات سرمایه گذاری گذشته را نیز تسهیل می کند.

اطلاعات مربوط به موفقیت و سودآوری سرمایه گذاری های گذشته واحد تجاری، از چند لحاظ مفید است. این اطلاعات، بخش هایی از واحد تجاری را مشخص می کند که نیاز تعهدات مالی بیشتری را داشته یا توقف پروژه هایی را که به طور دائمی زیان ده است توصیه می نماید. نتایج حاصل از یک سرمایه گذاری معین، انعکاسی از عملکرد مدیرانی است که به نحوی با پروژه سروکار داشته اند. سرانجام، اشتباهات و موفقیت های گذشته، راهنمای تشخیص نقاط ضعف و قوت فرایند بودجه بندی سرمایه ای نیز محسوب می شود.

اهمیت چنین تصمیم گیری های مربوط به بودجه بندی سرمایه ای از آنجا ناشی می شود که نیازمند مبالغ عمده سرمایه گذاری بوده و هرگونه اشتباه در مرحله انتخاب طرح، طرح ریزی و ارزیابی سرمایه گذاری منجر به زیان های عمده و غیرقابل جبران می گردد. به هر حال منظور از بودجه ریزی سرمایه ای چگونگی مصرف منابع در طرح های سرمایه گذاری عمرانی و بلندمدت و شامل تعیین مقدار هزینه و درآمد دارایی های سرمایه ای و انجام تجزیه و تحلیل های لازم به منظور انتخاب نوع این دارایی ها است. فرایند بودجه ریزی سرمایه ای، به مدیران در انتخاب یا رد یک سرمایه گذاری و یا انتخاب یک طرح سرمایه گذاری از میان چند پروژه بلندمدت، کمک می کند. همچنین، می توان از تکنیک های آن به منظور بهینه سازی فعالیت ها و سودآوری یا عدم سودآوری آن ها استفاده کرد. منظور از یک طرح سرمایه گذاری، پروژه ای است که در دوره های اولیه مالی مصرف کننده منابع مالی و وجوه نقد شرکت بوده و پس از ورود به دوران بهره برداری، تا چندین سال دارای بازدهی نقدی است. اگر فرایند بودجه بندی سرمایه ای به نحوی صحیح انجام شود، منجر به حداکثر شدن ثروت صاحبان سهام و دستیابی به بازدهی مورد انتظار خواهد شد.

فرایند بودجه بندی سرمایه ای

بودجه های سرمایه ای معمولا برای مبنای پیش بینی های فروش محصولات، صرفه جویی در هزینه ها یا افزایش هزینه ها، تمامی مخارج دستیابی به ماشین آلات و تجهیزات لازم برای تولید محصولات به منظور فروش پیش بینی شده، تهیه می شود. البته فلسفه اصلی جمع آوری داده ها، دستیابی به اطلاعاتی در خصوص اقلام تفاضلی درامد و هزینه نقدی یا همان تفاوت بین جریانات نقدی قبل و بعد از پذیرش و اجرای طرح سرمایه گذاری است. بسیاری از اقلام منعکس در بودجه سرمایه ای، معمولا از طریق مدیران تولید و سایر مدیران ارشد و بر اساس بهترین براوردهای ایشان با توجه به عملکرد گذشته، وضعیت و پیش بینی های آتی، پیشنهاد می شود. این گونه پروژه های پیشنهادی همراه با اقلام و اطلاعات پشتیبان آن، به مدیریت سطح بالاتر واحد تجاری ارائه می شود تا مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، اما در برخی موارد و بویژه هنگام انجام اقدامات استراتژیک نظیر توسعه سریع، یا ورود به بازارهای جدید، پروژه های سرمایه گذاری ممکن است به طور مستقیم توسط مدیریت سطح بالا نیز ارائه شود.

بررسی و تجدید نظر در پروژه های سرمایه ای پیشنهادی، بحث ها و بررسی های طولانی را بین مدیران سطح بالا و سطح میانی و همچنین مدیران اجرایی ایجاب می کند که در نهایت، به تهیه فهرست پروژه های مورد قبول می انجامد. طرح های قابل قبول مربوط به بودجه سرمایه ای برای تصویب نهایی به ارکان ذیصلاح واحدهای تجاری تسلیم می شود. فرایند جریان اطلاعات و تصمیم گیری ها به میزان تمرکز یا عدم تمرکز سازمان و نحوه تقسیم اختیارات بستگی داشته و نیاز به تجزیه و تحلیل های مستمر دارد. در هر یک از روش های تجزیه و تحلیل، لازم است مخارج و منافع هر یک از فرصت های سرمایه گذاری مورد توجه قرار گیرد. روش های ارزیابی یاد شده مبتنی بر گردش نهایی وجوه نقد هر پروژه است. گردش نهایی وجوه نقد پروژه سرمایه گذاری عبارت است از تغییر در جمع گردش وجوه نقد واحد تجاری که بر اثر قبول آن پروژه ایجاد می شود. روش تعیین و تحلیل گردش وجوه نقد حاصل از یک سرمایه گذاری را می توان در سه مرحله زیر خلاصه کرد:

۱) تعیین تغییر در گردش وجوه نقد واحد تجاری به دلیل تحصیل دارایی جدید و اجرای طرح سرمایه گذاری. این تغییر را می توان بر اساس روش مورد استفاده محاسبه کرد. در این محاسبه، کلیه تغییرات گردش وجوه نقد حاصل از تحصیل دارایی، سایر مخارج جانبی تحصیل، تغییر در سرمایه در گردش و فروش دارایی در پایان عمر مفید، باید در نظر گرفته شود.

۲) قرار دادن نتایج حاصل از محاسبات بند یک بالا که زمان بندی و مبلغ گردش وجوه نقد را نشان می دهد.

۳) تجزیه و تحلیل گردش وجوه نقد با به کارگیری روش های خالص ارزش کنونی یا نرخ بازده داخلی و سایر معیارهای مورد نیاز، به منظور تصمیم گیری درباره قبول یا رد پروژه سرمایه ای.

گردش وجوه نقد معرف افزایش یا کاهش درامد و هزینه های نقدی توسط واحد تجاری است. هنگامی که یک دارایی خریداری می شود، به تناسب قیمت آن، منابعی از دست می رود. گردش آتی وجوه نقد حاصل از یک دارایی، وجوه نقدی است که در ارتباط با آن به دست می آید و به منظور پرداخت سود سهام به سهامداران و پرداخت بهره به اعتباردهندگان یا تامین مالی سرمایه گذاری های جدید، در دسترس واحد تجاری قرار می گیرد. گردش وجوه نقد مورد بحث، جریانی است از قدرت خرید که از طریق به کارگیری دارایی مورد بحث ایجاد می شود و بنابراین، معیاری از بهره وری دارایی به شمار می آید.

در اکثر سازمان ها، بودجه نقدی و گردش وجوه نقد از یکدیگر متمایز می شوند. بودجه نقدی، مبادلات نقدی پیش بینی شده را در دوره ای معین نشان می دهد. این بودجه، براوردی از دریافت ها و پرداخت های نقدی واحد تجاری است که بر اساس تجزیه و تحلیل عملکرد گذشته و طرح های آینده آن واحد، تهیه شده است. بودجه بندی برای مقاصد طرح ریزی عملیات و تامین مالی مورد استفاده قرار می گیرد. پیش بینی گردش وجوه نقد واحد تجاری را می توان با استفاده از اطلاعات منعکس در بودجه نقدی تهیه کرد. لازم به یادآوری است که برخلاف بودجه بندی، گردش وجوه نقد شامل آثار نقدی مبادلات سرمایه ای (نظیر پرداخت هزینه استقراض، سود سهام و اوراق قرضه و ...) نیست، اما منعکس کننده خالص گردش وجوه نقد مرتبط با دارایی های واحد تجاری (با یک دارایی یگانه) است که می تواند در اختیار سرمایه گذاران واحد تجاری (سهامداران و اعتباردهندگان) قرار گیرد.

هم چنین، گردش وجوه نقد غالباً برای پروژه سرمایه ای یگانه حساب می شود و در این محاسبه، کل واحد تجاری یا یک بخش تابعه آن مورد نظر نیست. گردش وجوه نقد برای ارزیابی مطلوبیت پروژه های سرمایه ای مورد استفاده قرار می گیرد، در حالی که معمولا بودجه نقدی در ارتباط با طرح ریزی کلی واحد تجاری به کار گرفته می شود.

روش های ارزیابی طرح های سرمایه گذاری

پس از براورد گردش وجوه نقد، به منظور تصمیم گیری درباره قبول یا رد پروژه های سرمایه ای و اطمینان از مطلوبیت مورد انتظار طرح، لازم است ارزیابی هایی با استفاده از برخی تکنیک ها (مشهورترین آن ها به شرح زیر است) به عمل آید:

دوره بازگشت سرمایه

معکوس دوره بازگشت سرمایه

استفاده از خالص ارزش فعلی (NPV)

استفاده از شاخص سودآوری (PI)

نرخ بازده داخلی (IRR)

نرخ بازده حسابداری

دوره بازگشت سرمایه: نشان دهنده سال های بعد از دوران سرمایه گذاری است که اصل وجوه نقد سرمایه گذاری شده، بر اثر فعالیت های ناشی از طرح به داخل شرکت جریان خواهد یافت. مثلا، اگر سرمایه گذاری اولیه در طرحی ۶ میلیارد ریال و بازده نقدی سالانه آن تا ۵ سال ۲ میلیارد ریال باشد، دوره بازگشت سرمایه ۳ سال خواهد بود؛ یعنی ۳ سال طول می کشد تا اصل مبلغ سرمایه گذاری شده به سرمایه گذار برگشت شود. مزیت این روش، سادگی آن است و عیب آن در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول و عدم توجه به بازدهی های پس از دوران بازگشت سرمایه و الگوی بازگشت سرمایه در دوران بازگشت سرمایه است. همچنین از دیگر مزیت های این معیار برای استفاده در تصمیم گیری (نسبت به سایر معیارهای ارزیابی) این است که پس از پایان دوره بازیافت، ممکن است مخاطرات و ابهامات برخی از پروژه های سرمایه ای چنان زیاد باشد که پیروی از روش دوره بازیافت، تدبیری مناسب برای پرهیز از مخاطرات توجیه ناپذیر، محسوب شود. همچنین، این روش در عمل همراه با دیگر روش هایی که ارزش زمانی پول و گردش وجوه نقد بعد از دوره بازیافت را لحاظ می کنند به کار گرفته می شود.

معکوس دوره بازگشت سرمایه: این شاخص، حاصل تقسیم عدد یک بر دوره بازگشت سرمایه است. مثلا، اگر دوره بازگشت سرمایه طرحی ۲ سال باشد معکوس دوره بازگشت سرمایه آن ۵/۰ است و اگر دوره بازگشت سرمایه طرحی ۴ سال باشد، معکوس دوره بازگشت آن ۲۵/۰ خواهد بود. این روش، دارای همان مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه است با این تفاوت که طرح دارای معکوس دوره بازگشت سرمایه بیشتر، مطلوب تر است. در صورت وجود بعضی شرایط نظیر طولانی بودن عمر پروژه (یا عمر مفید پروژه بیش از ۲ برابر دوره بازیافت سرمایه باشد) معکوس دوره بازیافت سرمایه براوردی بسیاری تقریبی از نرخ بازده داخلی محسوب می شود.

روش خالص ارزش فعلی: منظور از روش خالص ارزش فعلی همان ارزش فعلی بازده های نقدی پس از کسر ارزش فعلی سرمایه گذاری های نقدی انجام شده است. این شاخص با استفاده از ورود و خروج جریانات نقدی طرح محاسبه می شود و در آن، برای محاسبه ارزش فعلی از یکی از نرخ های بهره بازار، نرخ هزینه سرمایه شرکت، نرخ تامین مالی یا نرخ بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار استفاده می شود. در این معیار، ارزش زمانی پول با استفاده از روش تنزیل در نظر گرفته می شود. اگر شرکتی تنها با یک طرح سرمایه گذاری مواجه باشد، طرح سرمایه گذاری آن در صورتی قابل پذیرش است که خالص ارزش کنونی آن بزرگ تر از صفر یا مثبت باشد. یعنی نرخ بازدهی چنین طرحی از نرخ بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار بیشتر است. اگر خالص ارزش فعلی طرح برابر با صفر باشد، سرمایه گذاری در انتخاب آن بی تفاوت است. یعنی بازدهی طرح دقیقا برابر با نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار است. اگر خالص ارزش فعلی طرح کمتر از صفر یا منفی باشد، چنین طرحی قابل پذیرش نیست زیرا بازدهی آن کمتر از بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار است. همچنین اگر سرمایه گذار بخواهد بهترین طرح را از میان چند طرح سرمایه گذاری انتخاب کند، طرحی را انتخاب می کند که خالص ارزش فعلی آن بزرگ تر باشد.

شاخص نرخ سودآوری: شاخص نرخ سودآوری، از حاصل تقسیم خالص ارزش فعلی طرح بر ارزش فعلی سرمایه گذاری ها به دست می آید. اگر شرکتی با مسئله پذیرش یا عدم پذیرش یک طرح روبه رو باشد، طرحی قابل قبول است که شاخص سودآوری آن صفر یا بزرگ تر از صفر (مثبت) باشد. شاخص سودآوری صفر یعنی اینکه ارزش فعلی سرمایه گذاری برابر با ارزش فعلی بازدهی نقد آتی است، بنابراین بازدهی طرح دقیقا برابر با بازدهی مورد انتظار است. شاخص سودآوری مثبت یعنی ارزش فعلی جریانات نقدی آتی، بزرگ تر از ارزش فعلی سرمایه گذاری نقدی و چنین براورد می شود که بازدهی طرح از بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار بیشتر است. شاخص سودآوری منفی، هنگامی است که ارزش فعلی بازدهی های آتی از ارزش فعلی سرمایه گذاری های نقدی کمتر شود. یعنی بازدهی طرح از بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار کمتر است. در انتخاب یک طرح سرمایه گذاری از میان چند طرح پیشنهادی، طرحی انتخاب می شود که شاخص سودآوری آن بزرگ تر باشد. از سوی دیگر مفهوم شاخص سودآوری این است که به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری خالص، ارزش فعلی چند ریال است.

نرخ بازده داخلی (IRR): نرخ بازده داخلی، نرخی است که بر اساس آن خالص ارزش فعلی طرح صفر می شود یا به بیانی دیگر در این نرخ ارزش فعلی جریانات نقدی آتی با ارزش فعلی سرمایه گذاری ها برابر می شود. این نرخ همان نرخ بازده پروژه سرمایه گذاری است. یعنی اگر پرسیده شود بازده پروژه چند درصد است، جواب همان نرخ بازده داخلی است. بر این اساس در انتخاب این طرح از میان چند طرح، طرحی انتخاب می شود که نرخ بازده داخلی آن از سایر طرح ها و البته از نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار نیز بیشتر باشد. در تصمیم گیری در مورد قبول یا رد یک طرح، اگر نرخ بازده داخلی از بازده مورد انتظار بیشتر باشد، طرح مورد قبول قرار می گیرد و در غیر این صورت، طرح سرمایه گذاری رد می شود. در عمل مدیران ابتدا مشخص می کنند که کدام یک از پروژه های سرمایه ای سودآورتر است و سپس تعیین می شود که آیا سودآورترین پروژه، بازده کافی برای قبول شدن را دارد یا خیر. به بیانی دیگر آیا نرخ بازده داخلی آن بیش از نرخ هزینه تامین مالی است یا خیر. در اکثر مواقع، نرخ بازده داخلی توسط آزمایش و خطا و یا برنامه ریزی کامپیوتری محاسبه می شود.

شاخص نرخ بازده حسابداری: حاصل تقسیم متوسط سود خالص (در طی دوران بازدهی) بر متوسط سرمایه گذاری سالانه است. در به کارگیری این روش باید به دو نکته توجه کرد:

۱) سود حسابداری معمولا برابر جریان نقد نیست

۲) در روش نرخ بازده حسابداری ارزش زمانی پول در نظر گرفته نمی شود.

روش های تحلیل مخاطره

دیگر مسئله مهم در تخمین گردش وجوه نقد آتی، تعیین میزان ابهامات و اثرات هر یک از آنهاست. به طور کلی، براوردهای گردش آتی وجوه نقد، قطعیت نداشته و هدف از آنها به کارگیری اقلام ورودی و خروجی وجوه نقد براوردی یا «همان وجوه نقد مورد انتظار»، در معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی پروژه های سرمایه ای است. باید دانست که آنچه در عمل و در دنیای واقعی اتفاق خواهد افتاد، با براوردهای انجام شده توسط خبره و باتجربه ترین افراد و یا نتایج حاصل از به کارگیری پیشرفته ترین تکنولوژی ها در فرایند پیش بینی، تفاوت خواهد داشت. البته هرچه این انحرافات کمتر باشد، نتایج براورد شده و نتایج واقعی، همبستگی بیشتری خواهند داشت. در هر حال، براورد گردش وجوه نقد، براوردی علمی و مبتنی بر اطلاعات در دسترس است که معمولا در بازه بالاترین رقم و پایین ترین رقم ممکن، قرار می گیرد. پروژه های سرمایه ای مشابه دارای مخاطره مشابه بوده و می توان این پروژه ها را بر اساس هزینه تامین مالی یا بازده مورد انتظار یکسان، مورد ارزیابی قرار داد. در این جا، مفهوم مخاطره یا ریسک، همان امکان حصول یا عدم حصول به بازده مورد انتظار و یا این احتمال است که بازده واقعی یک سرمایه گذاری با بازدهی مورد انتظار، تفاوت داشته باشد.

مدیران، در عمل ۳ روش تحلیل مخاطره مبتنی بر تکنیک های گردش وجوه نقد تنزیل شده را که مستلزم استفاده از معیارهای عددی مخاطره نیست، به کار می گیرند. تمامی روش های یاد شده بر اساس قضاوت مدیریت در مورد مخاطره پروژه سرمایه ای بنا نهاده شده است. این روش ها عبارتند از:

۱) استفاده از برآوردهای محافظه کارانه گردش وجوه نقد پروژه

۲) استفاده از قضاوت مدیریت در مورد اینکه آیا سودآوری پروژه به اندازه ای است که مخاطره آن را جبران کند یا خیر (تجزیه و تحلیل ریسک و بازده)

۳) استفاده از یک سیستم طبقه بندی برای پروژه ها بر اساس حداقل نرخ های بازده قابل قبول از پیش تعیین شده برای هر یک از طبقات

هر ۳ روش یاد شده با مسئله ای مشترک یعنی در نظر نگرفتن مستقیم نحوه ارزشیابی گردش وجوه نقد پروژه توسط سرمایه گذاران مواجه اند و بنابراین، از لحاظ تعیین منافع پروژه ها از دیدگاه صاحبان واحد تجاری، از دقت کافی برخوردار نیستند. به رغم فقدان دقت کافی، روش های مورد بحث را می توان به آسانی به کار گرفت. همچنین، در شرایط و وضعیت های مناسب، تمامی روش های یاد شده می توانند نتایجی معقول و قابل قبول ارائه دهند. معیارهای عددی نیز برای محاسبه و گزارش ریسک وجود دارد که مشهورترین آنها شامل ارزش مورد انتظار، واریانس، انحراف معیار و ضریب پراکندگی است.

از سوی دیگر در پیشرفته ترین تکنیک های تجزیه و تحلیل مخاطره از توزیع های احتمال گردش وجوه نقد مربوط استفاده می شود. در ارتباط با توزیع های احتمال گردش وجوه نقد آتی، تصمیم گیرندگان با دو مسئله مواجه هستند:

۱) چگونه می توان توزیع های احتمالی را به دست آورد؟

۲) پس از به دست آوردن توزیع های احتمالی، چه استفاده ای می توان از آن کرد؟

با انجام بررسی های لازم توسط افراد خبره و بهره گیری از سوابق، آمارهای رسمی و غیررسمی موجود، تجربیات قبلی، مطالعه شرایط جاری و در نظر گرفتن برنامه ها و سیاست های آتی، می توان توزیع قابل دفاعی از احتمالات گردش وجوه نقد آتی به دست آورد. به منظور براورد توزیع های احتمالی، ۲ تکنیک رایج وجود دارد که مدیر مالی باید از آنها آگاهی داشته باشد. تکنیک های یاد شده شامل شبیه سازی و تجزیه و تحلیل درخت تصمیم گیری هستند.

در مواردی که توزیع احتمال کامل گردش وجوه نقد مورد نیاز است، معمولا از شبیه سازی کامپیوتری استفاده می شود. این روش بیشتر در مورد پروژه های بزرگی به کار گرفته می شود که فواید حاصل از تحلیل کامل برای توجیه وقت و هزینه نسبتا زیاد آن تکافو کند. در تکنیک شبیه سازی ابتدا برای هر یک از دوره ها و برای هر یک از عوامل مبهم موثر بر خالص گردش وجوه نقد (قیمت های فروش، هزینه دستمزد و ...) توزیع های احتمالی جداگانه براورد می شود که می تواند گسسته یا پیوسته باشد.

سپس، یک برنامه کامپیوتری که شامل معادل ۵ محاسبه خالص گردش وجوه نقد است برای هر یک از عوامل مبهم ارزش هایی را بر اساس اعداد تصادفی و توزیع احتمال مربوط برای اولین دوره از عمر پروژه براورد و خالص گردش وجوه نقد را محاسبه می کند. این روش برای هر یک از دوره های مورد بررسی تکرار و یک مجموعه از مبالغ خالص گردش وجوه نقد توسط کامپیوتر محاسبه می شود. در مراحل بعد، با پیروی از روش یاد شده و بر اساس اعداد تصادفی جدید مجموعه های دیگری از مبالغ گردش وجوه نقد توسط کامپیوتر محاسبه و ارائه می شود.

پس از محاسبه تعداد نسبتا زیادی از مجموعه های خالص گردش وجوه نقد می توان مجموعه ای از توزیع های احتمال مرتبط با گردش وجوه نقد را برای هر یک از دوره ها استنتاج کرد. ارزش مورد انتظار (میانگین) برای هر یک از دوره ها، انحراف استاندارد یا هر معیار ضروری دیگر نیز توسط برنامه کامپیوتر مورد محاسبه قرار می گیرد.

درخت تصمیم گیری را نیز می توان در برخی وضعیت های براورد توزیع احتمال خالص گردش وجوه نقد که مستلزم ارزیابی تصمیمات آینده است، به کار برد. در این تکنیک معمولا از شبکه ای شامل شاخه های متعدد استفاده می شود که هر شاخه نشان دهنده حوادث احتمالی (ممکن الوقوع) در آینده هستند. در تجزیه تحلیل درخت تصمیم گیری از بین تمامی تصمیمات احتمالی آتی تنها تصمیماتی مورد توجه قرار می گیرد که به طور معقول در شرایط واقعی اتخاذ خواهد شد.

از سوی دیگر، یکی از مباحث مهمی که تاثیر بسیار زیادی در تصمیم گیری های مدیران دارد، مربوط به تحلیل حساسیت است. منظور از تحلیل حساسیت این است که با انجام درصدی تغییر در هر یک داده ها، چه مقدار تغییر در نتایج نهایی به وجود می آید. به عنوان نمونه در تحلیل خالص ارزش فعلی طرح با افزایش ۲۰ درصدی سرمایه گذاری مورد نیاز، خالص ارزش فعلی چه مقدار تغییر می کند و بر اثر این تغییر، طرح سرمایه گذاری قابل قبول است یا خیر. تجزیه و تحلیل حساسیت روشی سیستماتیک برای تعیین میزان اهمیت عواملی است که بر گردش وجوه نقد پروژه تاثیر می گذارند. تحلیل حساسیت اقلام براوردی را نشان می دهد که تغییر اندکی در آنها تاثیر زیادی بر نتایج حاصله گذاشته و بنابراین در براورد این اقلام نیاز به حساسیت و دقت بیشتر است. پس از شناسایی این گونه متغیرها مدیران تلاش مضاعفی را برای انجام براوردی دقیق تر به کار می گیرند.

روش اساسی این است که معیارهای پیش گرفته شده در ارزیابی پروژه ها نظیر دوره بازگشت سرمایه، معکوس دوره بازگشت سرمایه، خالص ارزش فعلی، شاخص سودآوری، نرخ بازده داخلی و نرخ بازده حسابداری، بر مبنای مفروضاتی متفاوت از مفروضات به کار گرفته شده در محاسبه اولیه و در دامنه توزیع احتمالات، مجدداً مورد محاسبه قرار گیرند. سپس، میزان حساسیت آنها در مقابل تغییر مفروضات مرتبط با عوامل اقتصادی ارزیابی شود. یکی از دیگر ارکان تحلیل حساسیت، در نظر گرفتن تورم و آثار آن در تحلیل هاست. تورم آتی و چگونگی تاثیر آن بر اقلام گردش وجوه نقد آتی خود نیاز به پیش بینی دارد. تاثیر تورم بر اقلام مختلف درامد و هزینه یکسان نیست. همچنین نرخ تورم در دوره های مختلف متفاوت است.

نتیجه گیری

فرایند بودجه ریزی سرمایه ای شامل تشخیص و شناسایی طرح های سرمایه گذاری، ارزیابی و تعیین مطلوبیت هر یک از طرح ها، گزینش یا انتخاب طرح های مطلوب، طبقه بندی و انتخاب بهترین طرح و تجزیه و تحلیل و ارزیابی نتایج گذشته است. بودجه بندی سرمایه ای یکی از پراهمیت ترین تصمیمات مدیریت مالی موسسه بوده و تصمیمات مربوط به آن به طور جدی بر تمامی قسمت های سازمان نظیر تولید، بازاریابی و غیره تاثیر گذاشته و تمامی مدیران، بدون توجه به حوزه مسئولیت اصلی آنها، باید از تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای مطلع باشند. هرگاه بازده یک دارایی به طور دقیق قابل پیش بینی نباشد، سرمایه گذاری در آن دارایی همراه با ریسک (مخاطره) است. مدیران تولید و دیگر مدیران ارشد نقش مهمی در براورد درامدها، هزینه ها و سایر اقلام مورد نیاز در بودجه سرمایه ای دارند.

تعیین تغییر در گردش وجوه نقد واحد تجاری به دلیل تحصیل دارایی جدید، قرار دادن نتایج حاصل از این محاسبات به منظور نمایش زمان بندی و مبلغ گردش وجوه نقد و تجزیه و تحلیل گردش وجوه نقد با به کارگیری روش های خالص ارزش فعلی یا نرخ بازده داخلی به منظور تصمیم گیری درباره قبول یاا رد پروژه سرمایه ای جزء مراحل تعیین و تحلیل گردش وجوه نقد حاصل از یک سرمایه گذاری است. دوره بازگشت سرمایه، معکوس دوره بازگشت سرمایه، استفاده از خالص ارزش فعلی، استفاده از شاخص سودآوری، نرخ بازده داخلی و نرخ بازده حسابداری جزء روش های ارزیابی طرح های سرمایه گذاری پس از براورد گردش وجوه نقد، است.

از آنجا که براوردهای گردش آتی وجوه نقد قطعیت ندارد، مدیران در عمل روش های تحلیل مخاطره مبتنی بر تکنیک های گردش وجوه نقد تنزیل شده را که مستلزم استفاده از معیارهای عددی مخاطره نیست، به کار می گیرند. علاوه بر معیارهای کیفی، معیارهای عددی نیز برای محاسبه و گزارش ریسک وجود دارد که مشهورترین آنها شامل ارزش مورد انتظار، واریانس، انحراف معیار و ضریب پراکندگی است. یکی از تکنیک های نوین در این قسمت به کارگیری شبیه سازی کامپیوتری بویژه در پروژه های عظیم است که در آن، ابتدا برای هر یک از دوره ها و برای هر یک از عوامل مبهم موثر بر خالص گردش وجوه نقد، توزیع های احتمال جداگانه براورد شده و سپس بر اساس داده های آن اقدام به تجزیه و تحلیل می شود.

نويسنده : فاطمه کوشک سرایی اصل

این کاربر 3 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.