معماری چیست؟
معماری داخلی آفرینش فضاست، فضایی که در عین زیبا و خاطره انگیز بودن عملگرا و کارآمد نیز باشد.در واقع طراح با تنیدن اصول فنی و تخصصی معماری داخلی با حس زیبایی شناسی، فضایی راطراحی می کند که بیانگر هویت، نیاز، درک و خواسته های مخاطبش است.
قدمت معماری به عنوان یک فن برای ایجاد سرپناه، به قدمت تاریخ بشر می رسد اما معماری امروزه در جهان ترکیبی از صنعت ساختمان سازی به علاوه هنر، فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، اخلاقی، اقتصاد، جغرافیای طبیعی و انسانی، برنامه ریزی و توسعه اقتصادی و علوم طبیعی نظیر زیست شناسی و محیط زیست است.
موضوع معماری درباره فضاست. معماری به عنوان اجتماعیترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است.
معمار کیست ؟
ویترویوس پدر معماری در قدیمی ترین کتاب معماری موجود ( ده کتاب معماری ) ویژگیهای معمار را چنین بیان می کند :
معمار باید به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه تمییز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در می آید. معرفت معمار فرزند علم و عمل است . عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است یعنی کاردستی با انواع مصالح ، طبق یک نقشه و عمل ، قدرت بیان و نمایش چابک دستی معمار است طبق اصول تناسبات...
معماری داخلی چیست؟؟؟
معماری داخلی حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته همانند معماری با ساختمان و اجزا وعناصر سازنده آن سرو کار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید می کند
بسته به کاربری تعریف شده و یا خواسته شده بنا ٬ تفکیک فضاهای داخلی بنا یا اثر معماری به فضاهای مختلف از قبیل( اتاق کار ٬ اتاق خواب ٬ هال ٬ پذیرایی ٬ آشپزخانه و مانند اینها در کاربری مسکونی) ؛ (یا اتاق مدیر ٬ اتاق انتظار ٬ سالن کنفرانس و... در کاربری اداری )؛ به همین ترتیب کاربری های تجاری ٬خدماتی ٬نمایشگاهی و موارد مشابهی که غالبا تفکیک ریز فضاهایشان با استفاده از مولفه کف وسقف و دیوارها صورت می پذیرد٬در حوزه ی عمل رشته معماری داخلی است. حتی نوسازی ساختمان های نسبتا قدیمی (البته نه آنهایی که جز میراث معماری به حساب می آیند)هم برعهده ی این رشته قرار می گیرد.
.از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای (روحی ـ روانی) انسان قرار دارد، بایستی برای رسید به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای( داخلی ـ زیستی) اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
با توجه به آناتومی انسان است که می توان فضاهای آرام بخش ایجاد نمود.. اگرچه در طول دوره های زمانی فکر انسان ها دچار تحول و تغییر می شود اما همواره آناتومی انسان ها یکی است و تغییری نمی کند.
یک معمار و معمار داخلی افراد جامعه خود و فرهنگ افراد جامعه و تا خود جامعه و تاثیرات آب وهوایی و غیره... را مطالعه نکند نمی تواند یک محیط و فضای آرام بخش و مطلوب به وجود بیاورد.
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینهسازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفهها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمیگیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
فرم
اصطلاح فرم در طول تاريخ متناسب با نوع نگرش فيلسوفان ، به طرف گوناگون تبيين شده است. در فرهنگ کتابخانه هنر ، ريشه مفهوم فرم در يک اصطلاح
داراي مفهوم نماي يک چيز و به معني آنچه که چيزي را بدان تشخيص مي دهيم، مي باشد.
فرم يک واژه باز ( از نظر گستره معنايي ) کلي ، نسبي و داراي مراتب است . لذا براي درک دقيق مفهوم آن و نيز منظور از بکار بردن آن مي بايد موارد ذيل را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگيري اين واژه کليدي در درک آن دچار خطا و ابهام و سوء تاويل نگرديد:اول: فرم در مقوله هنر متضمن زيبايي محسوس و قابل درک ساختار اثر هنري نيز مي باشد.دوم: يکي از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است . هر مقوله از هنر يا هر نوع هنر خود داراي فرمي خاص مي باشد مانند فرم ادبي ، موسيقيايي، تجسمي و غيره . فرم در ابتدا مرتبه کلي يا گونه اصلي يک اثر هنري را مشخص مي کند و در مرحله بعد بر نوع يا گونه اي که اثر هنري در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد. دلالت مي کند که اين مرتبه با ميزان دقت در جزئيات و عناصر تشکيل دهنده ساختاري و درک شباهت ها و دسته بندي آنها در الگوهاي قابل تکرار فرمي ، قابليت تزايد و بسط دارد. به طور مثال يک اثر هنري ادبي ممکن است به فرم شعر و نيز شعري به فرم غزل يا مثنوي و يا مثنوي عاشقانه يا حماسي باشد. لذا فرم طي مراتب مختلف نوع يا گونه يک اثر هنري را مشخص مي کند.سوم به طور کلي فرم بر تماميت به فعليت رسيده کار هنري دلالت دارد: لذا فرم تجلي وحدت کامل عوامل تشکيل دهنده اثر هنري مي باشد که شامل : موضوع ، محتوا، ماده و فرم مي باشد. علاوه بر اين فرم به طور خاص بر روابط دروني و ساختار زيبايي شناختي حسي –ادراکي کليت اثر هنري ( يا فرم آن به طور عام ) دلالت دارد.چهارم : فرم اگر چه شکل را نيز در برمي گيرد ولي محدود به آن نيست. فرم يک مفهوم کلي است در صورتي که شکل جزئي بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجي يک شي يا اجزاي آن با محيط پيرامون تشخيص داده مي شود. رنگ نيز جداي از فرم نيست و اين دو عامل يعني شکل و رنگ خود در واقع بخشي از فرم مي باشند.پنجم: مرتبه مهم فرم يک اثر هنري ، کيفيت ويژه ترکيب بندي يا کمپوزسيون عناصر تشکيل دهنده آن است. اين مرتبه به لحاظ بررسي زيبائي شناختي ساختار آثار هنري داراي اهميت ويژه اي است...
.
Forma یا گشتالت مفاهيم گشتالت و فرم در ارتباط نزديك با يكديگرند. هر دو لغت از ريشه
شكل عبارت است از كليت قابل رؤيت، محاط در حدود، كم و بيش مركب از اجزاء و داراي وحدت كلي در تظاهر يك شيئي. در زيباشناختي فرم يا صورت تظاهر حسي و واضح يك شيئي است و اين بياني است كه خود را در معرض قضاوت قرار مي دهد. هر دو مفهوم گوياي جلوه ظاهري يك شيي هستند اما هر دو باهم برابرنيستند.
فرم ها به هر ترکيبي که باشند، گرايش ما اين است که موضوع آنها در زمينه بصري خود به ساده ترين و منظم ترين اشکال تقليل دهيم. هر چه يک شکل ساده تر و منظم تر باشد، آسانتر مشاهده و درک مي شود. مهمترين اشکال منظم (اشکالي که داراي اضلاع مساوي متلاقي در زواياي مساوي اند) اشکال اصلي هستند که عبارتند از 1) دايره 2) مربع 3) مثلث .
فرم هاي با قاعدههمانطور كه مي دانيم فضا به وسيله عناصري كه آن را محدود كرده اند مشخص يا اصطلاحاً تعريف مي شود. اين عناصر و ارتباطشان با يكديگر هستند كه شخصيت يك فضا را مي سازند و به فضا فرم مي دهند. اگر بخواهيم نظمي در دنياي بي نهايت وسيع فرم ها بوجود آوريم بناچار اولين قدم تقسيم كردن فرم ها به دو دسته فرم هاي باقاعده و فرم هاي بي قاعده است. فرم هاي باقاعده تابع قوانين هندسه هستند. پيام اين فرمها داراي حشو زياد است چرا كه قابليت پيش بيني در آنها زياد است. ذهن مي تواند با اطلاعات بسيار كمي اين فرم ها را تكميل و بازسازي كند.فرم هاي با قاعده داراي استخوان بندي يا ساختار هستند كه مي تواند مثلاً يك محور تقارن يا طول هاي متشابه اضلاع يا زوايا يا كانونها و غيره باشد.فرم بي قاعده فاقد ساختار است. اين فرم قابل پيش بيني نيست و به اين دليل بديع است. ما فرم هاي بي قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرم هاي نظيرش كه براي ما شناخته شده هستند مي بينيم يا به عبارت ديگر تصويري را در ذهن ما تداعي مي كنند.فرم هاي با قاعده به ما مجال مي دهند كه آنها را ساده كنيم در حالي كه فرم هاي آزاد قابل ساده كردن نيستند بلكه همان طور كه گفته شد محتاج تداعي اند. داراي اطلاعات معنايي بيشتري بوده و فرم هاي بي قاعده داراي اطلاعات زيباشناختي بيشتر
تعادل نيز مي تواند وابسته به نوع شكل باشد: فرم هاي ساده بخصوص فرم هاي متقارن متعادل تر از ديگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضي از فرم ها را كه مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقيه را كه گوشه دار و شكسته هستند (سخت) احساس مي كنيم.
فرم مفهومي است ذهني و براي اينكه بتواند وجود داشته باشد احتياج به چيزي هست كه بتواند آن فرم را نشان دهد. فضا چيزي است سه بعدي و طبيعتاً شكل آن نيز سه بعدي است. عناصر تعيين كننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده يا هندسي در دوره هاي مختلف گاه كمتر و گاه بيشتر نقش غالب را داشته
است.
نور
ابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی ست
همان طور كه در پیش اشاره شد، نور تاثیر مستقیمی بر روح و روان انسان دارد. در واقع می توان گفت نور غذای روح انسان است. محققان عقیده دارند همان طور كه به تغذیه سالم برای جسممان می اندیشیم باید نور كافی و مناسبی را هم برای روحمان فراهم كنیم. به این ترتیب مانعی برای بسیاری از تاثیرات ناخوشایند بر روح و روانمان ایجاد خواهیم كرد. این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلكه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است كه می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان كافی در محیط پراكنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می كنند. در واقع با نورپردازی یك محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد. از این روی است كه انسان در یك مكان با نوعی نورپردازی احساس شادمانی می كند و در همان محیط با گونه ای دیگر از نورپردازی غمگین و محزون می شود
نور ابزاری كارآمد است كه به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت كه با یك و یا تركیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی از یك شی ء را برجسته و دیگر نقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف از این گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده كرد. البته لازم به ذكر است تمام این تغییرات تنها حقه های بصری است ولی تاثیر آن به حدی است كه گویی جسم، تغییر ساختاری داده است
تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یك فضا: همان طور كه نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یك محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد كه به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می كنیم.
الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا كوچك تر نمایش دهید. برای این منظور كافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و كنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مركز شده و بزرگتر جلوه می كند. حال آنكه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یك اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن كردن منطقه ای كوچك در محدوده مبلمان بسنده كنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضاحتی كوچكتر از آنچه هست به نظر می آید.
رنگ
رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد..انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
معماري داخلي، مجموعه دانش، فن و هنري است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبيل فرم، رنگ، بافت و ... سعي در بهينه سازي فضاها و دستيابي به کارايي و کارکرد مناسب در کنار زيبايي معاني و معناها دارد. هدف معماري داخلي، بهبود عملکرد فيزيکي و رواني فضا براي راحت سازي زندگي در آن است. رنگها مي توانند به شيوه هاي مختلف، تاثيرهايي بنيادين در زندگي بر جاي گذارند و هر کدام به سبب ويژگي هاي شيميايي و روانشناسانه اي که دارا هستند، منبع مهمي از انرژي، به شمار مي روند. انتخاب رنگ در معماري داخلي رويکردهاي مختلفي را در طراحي ايجاد مي کند و بيشتر از هر عامل مستقل ديگري مي تواند فضاي کسالت بار و يکنواخت محيط داخل را به مکاني دلنشين و روح بخش مبدل سازد. با توجه به رسالت اصلي يک کتابخانه که ايجاد شرايطي مطلوب براي ترغيب افراد به علم آموزي است، اين مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقيق پيمايشي - تحليلي و از طريق چک ليست محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقيم، رنگهاي به کار رفته در فضاهاي داخلي 20 کتابخانه دانشگاهي و تاثير آنها را بر استفاده کنندگان کتابخانه ها، بر اساس روانشناسي رنگها بررسي کند. نتايج نشان مي دهد، اگر رنگ تجهيزات را از رنگهاي به کار رفته در فضا جدا در نظر بگيريم، «سفيد» بيشترين رنگ به کار رفته در کتابخانه هاست و پس از آن، «کرم» بيشترين تکرار را داشته است که اين دو رنگ جزء رنگهاي خنثي مي باشند. با توجه به تحليل روانشناسان، استفاده از رنگهاي خنثي براي رنگ آميزي فضاي داخلي کتابخانه ها که به تمرکز بيشتر نياز دارند، بهترين انتخاب است. در تصویری که توی این ستون میبینید،ترکیبی از بافتهای طبیعی خوشایند و یک فضای آرامش بخش روستیک همراه با چیدمانی مدرن را مشاهده میکنید که طیف رنگهای آبی در آن باعث شده است فضا ملایمتر شود
دکوراتور در این فضا از طیف رنگهای میانی آبی استفاده کرده است تا قدرت متعادل کردن رنگهای خنثی را داشته باشد. البته این تونالیتهها نه خیلی باید روشن باشند و نه خیلی تیره؛ در غیر این صورت، دیگر تونالیتهها تحت تاثیر شدید قرار میگیرند.
پردهها با پارچه کتانی راه راه آبی تیره، پنجره را قاب گرفتهاند و سطوح پایینتر اتاق با رنگها و بافتهای طبیعی پوشیده شده است. همین تکرار و استفاده از بافتهای طبیعی باعث خلق فضایی راحت و روستایی شده است.۴) پارچههای بافت برجسته و موکت با ترکیبی از رنگهای شتری، قهوهای و طوسی مایل به قهوهای، ظاهر سنگفرشهای قدیمی را ایجاد میکند. به علاوه، مبلمان چوبی و اسباب و اثاثیهای با جنس طبیعی به این حظ بصری کمک میکند.۵) اگر میخواهید فضایی مدرن خلق کنید، باید همانند تصویر زیر به دنبال مبلمانی باشید که بتواند مانند این رومبلی بوکله و دراور لیمویی رنگ، ترکیبی از شکلهای مدرن و بافتها و سطوح پرداختشده مناسب با حال و هوای اتاق داشته باشد.۶) وسایل فضای پایین اتاق با بافتهای طبیعی، مانند الیاف گیاهی سبد، الیاف کوسنها، همچنین لوازم و وسایلی با سطحی براق در فضای بالایی اتاق، زمینه روستایی و مدرن را در این اتاق باهم در میآمیزد.
سقفهای کاذب مشبک کناف از شبکه سازه های سپری(یا U شکل) و تایل های گچی تشکیل می شوند. شبکه مذکور بوسیله آویزهای قابل تنظیم به سقف اصلی متصل گردیده و سپس تایل های گچی درون این شبکه قرار می گیرند. نصب سریع و آسان، دسترسی آسان به فضای تاسیساتی پشت سقف کاذب و تعمیر و نگهداری آسان از جمله ویژگیهای این ساختار می باشد.كف و سقف در ساختماناصولا كف براي چيدمان و سقف براي رنگ آميزي و نورپردازي استفاده مي شود.كف نقش اساسي وعمده اي را در معماري دارد چون بيشتر وسايل دكوري ما روي كف چيده مي شود و رنگ بندي و نوع جنس كف، تأثیر زيادي در انتخاب نوع متريال و رنگ بندي وسايل دكوري دارد. كف هاي مختلفي وجود دارد، مثل: موزائيك، سراميك از نوع سنگ و لي براي دكور
مي توانيم از سنگ هاي رنگي، پاركت، PVC، HDF استفاده كنيم كه HDF از لحاظ جنس مقاوم تر از MDF است. و از نظر طراحي و رنگ تنوع بيشتري دارد.در معماري، سقف هاي مختلف قابل اجراست. مثلاً 1- سقف كامپوزيت،2- سقف يونوليتي،3- سقف كرميت،4- سقف پليمري كرميت، 5- سقف طاق فنري، 6- سقف تيرچه بلوك، 7- سقف هاي كاذبدر دكوراسيون سقف كاذب بيشترين كاربرد را دارد. سقف كاذب سقفي است كه به اسكلت ساختمان متصل بوده و وزن آن روي سازه ساختمان است و با سازه ساختمان فاصله دارد. بنابراين،بين سقف كاذب و سازه ساختمان فضاي خالي بوجود مي آيد و از لحاظ عملي باعث مي شود كه ما فضايي را بالاي سرمان داشته باشيم كه از طريق آن بتوانيم تأسيسات و كانال هاي سرمايش و گرمايش ساختمان و سيم كشي ها را در سرتاسر ساختمان جابجا كنيم. ما با سقف كاذب باعث مي شويم سقف هاي استاندارد داشته باشيم تا با آن نورپردازي هاي مناسب انجام دهيم. ما مي توانيم با بالا و پايين آوردن قسمت هاي مختلف سقف كاذب زيبايي خاصي را به فضا بدهيم و در نهايت باعث مي شويم عايق صوتي و حرارتي براي هر طبقه داشته باشيم
سقف كاذب يا بهتر بگویيم سقف هاي كاذب انواع مختلفي دارند. سقف هاي كاذب
مي توانند گچي باشند، مي توانند چوبي يا از فلزات رنگي يا PVC يا شيشه اي، آهني،
ورق هاي فلزي روكش دار، آلومينيومي، كامپوزيت و خيلي چيزهاي ديگري باشد كه در هر صورت قابليت اجرا را به صورت تكي و يا با هم دارند. در كل حضور سقف كاذب باعث شده كه نگراني هاي موجود براي اينكه چكونه سازه اصلي ساختمان پوشيده شود و از بين برود.سقف هاي كاذب گچي از متداول ترين نوع سقف هاي كاذب است كه به وسيله ميل گردها و رابيس ها كه نوعي ورق فولادي مشبك است و به وسيله سيم آرماتوربندي به صورت دولائي به شبكه اصلي بسته مي شود ويژگي اصلي رابيس اين است كه ملات هاي ما مثل گچ و سيمان و غيره به آن مي چسبد و ترك نمي خورد. نوع ديگري هم وجود دارد كه به صورت تايل هاي گچي استفاده مي شود كه نما و پايه اصلي نصب آنها مي تواند از چوب و آلومينيوم و يا فلز باشد.سقف های کاذب باید به صورت شبکه باشد و تقسیم بندی مختلف با ابعاد خاص باشد که می تواند شبکه های آن از چوب و آلومینیوم باشد و پوشش اصلی آنها از هر جنسی مثل شیشه باشد که مزیت شیشه در این کار یکی اینکه نورپردازی ها در داخل انجام شود و شیشه نور آنها را رد کند و اینکه شیشه ها می توانند با طراحی های زیبا آراسته شوند و شکل زیبایی به دکور ما بدهند.
.
سطوح اصلی یک فضا شامل سقف و کف، دیوارها است. پرده، روکش مبل و صندلی، درب ها و پنجره ها نیز سطوح کوچکتر را تشکیل می دهند که در بزرگتر یا کوچکتر نشان دادن فضا مؤثر است.نقش های درهم و رنگ های تند بر روی سطح های مورد نظر، قدرت توجه بیشتری دارد و فضا را کوچک و شلوغ می کند. یکی دیگر از سطوح صاف و داخلی در ساختمان دیوارها هستند.دیوار کلا به هرچیزی که جداکننده قسمتی از قسمت دیگر باشد گفته می شود مثلا با دیوارها می توانیم یک فضای بزرگ را به اتاق های مختلف، برای کاربردهای مختلف تقسیم کنیم که این دیوارها می تواند از جنس ها و مواد مختلف ساخته شود که
می تواند متحرک یا ثابت باشد که دیوارهای متحرک هم می تواند از پارتیشن و پاراوان ساخته شود. پارتیشن متشکل از کلاف مشبک و قاب چوبی همراه با شیشه های دکوراتیو و قاب عکس برای جداسازی بخشی از منزل یا محل کار استفاده می شود و پاراوان ها نیز همان کارایی را دراد با این تفاوت که متحرک هستند و می شود آنها را جمع کرد.دیوارهای پیش ساخته بیش از یک قرن است که وارد زندگی انسان شده است. این تکنولوژی به بعد از جنگ جهانی دوم برمی گردد. صرفه جویی در زمان و هزینه ساخت از عمده ترین دغدغه های بازسازی ویرانه های جنگ جهانی دوم بود و به خاطر همین، دیوارهای پیش ساخته، مدنظر دست اندرکاران قرار گرفت و امروزه در کشورهای صنعتی تقریبا هیچ بنایی را نمی توانید پیدا کنید که در ساخت و سازشون از مصالح پیش ساخته استفاده نکنند. به جرأت می شود گفت که اغلب سازنده های حرفه ای کشور در تولید مسکن از دیوارهای پیش ساخته به عنوان یکی از مصالح اصلی استفاده می کنند چون هم در زمان و هم در هزینه بسیار به صرفه است، در ضمن در تولید دیوارهای پیش ساخته، گچ به عنوان اصلی ترین مصالح و به عنوان ماده اولیه اصلی شناخته می شود
مزایای دیوارهای پیش ساخته
کاهش وزن آهن و بتون مصرفی به میزان خیلی زیاد.2- افزایش سطح زیربنای مفید به دلیل نازک بودن آنها3- کاهش وزن دیوارها و سقف های موجود4- کاهش زمان اجرا به میزان 50%5- مقاومت بالا در برابر زلزله به دلیل یکپارچگی و عدم ایجاد آوار به دلیل سبکی6- مقاوم در برابر فشار باد7- سهولت نصب تأسیسات مکانیکی و الکتریکی به علت پیش بینی مسیر مناسب8- ذخیره انرژی گرمایش، سرمایش و مقاومت خوب صوتی و رطوبتی9- قابلیت حمل آسان در مناطق صعب العبور جهت ساخت ویلا و کلبهرابطه ای میان سطوح صافدر یک پروژه طراحی داخلی، پس از انتخاب کفپوش مناسب با کاربرد فضا و مشخصات ظاهری آن، به سراغ سطوح دیگری از محیط یعنی دیوارها، سقف ها، دربها و پنجره ها. این سطوح دیگر سطوح مناسبی برای مانور در تغییرات و دکوراسیون سریع در یک فضا هستند. در واقع یکی از راحت ترین و سریع ترین راه هایی که می شود با آن تغییرات زیادی را در یک فضا بوجود آورد، فرقی نمی کند که بخواهیم بازسازی کنیم یا تعمیر یا تنوع ایجاد کنیم. رنگ آمیزی و یا پوشش همین سطوح است. لازم به توجه است که دیوارها نقش مؤثری را نسبت به سطوح دیگر دارد ( در دکوراسیون). ما در هر فضایی که وارد شویم تقریبا تعداد زیادی دیوار دارد و فقط یک سقف و یک کف دارد در نتیجه متراژ دیوارها چندین برابر متراژ کف و سقف است. صرف نظر از اینکه دیوارها سطوح عمودی هستند مهمترین وظیفه آنها تفکیک فضا از هم و ایجاد استقلال در محدوده بینشان است
معماری داخلی نقش عمده ای در كيفيت فضای ساختمان ايفا ميكند. نحوه چيدمان و تقسيم بندی فضا، جنسيت و رنگ پوشش سطوح ( كف، سقف و ديوارها ) ، نور پردازی، مبلـمان و مجموعه عوامل موثر ديگر تعيين كننده زيبايي و كار آمدی فضاهای داخلي هستند. امروزه تاثير معماری داخلی بر آرامش ( مجموعه هنجارهای عصبی ) ، راندمان ( در فضاهای اداری ) ، اثر بخشی ( در فضاهای تجاری ) بسيار بديهی و لازم به نظر ميرسد.