جمعه, 02 آذر 1403

 



ترجمه درس کاربینیbutterfly and the cocoon

butterfly & the cocoon

 

10 copy
 
 A small crack appeared on a cocoon.
 
 A man sat for hours and watched carefully
 
 the struggle of the butterfly to get out of
 
 that small crack of cocoon. Then the butterfly stopped striving.
 

 It seemed that she was exhausted and couldn’t go on trying.

The man decided to help the poor creature.
 
 He widened the crack by scissors. The butterfly
 
 came out of cocoon easily,
 
 but her body was tiny and her wings were wrinkled.
 
 The ma continued watching the butterfly.
 
 He expected to see her wings become expanded to protect her body.
 
 But it didn’t happen! As a matter of fact,
 
 the butterfly had to crawl on the ground for the rest of her life,
 
 for she could never fly.
 
 The kind man didn’t realize that God had
 
 arranged the limitation of cocoon and
 
 also the struggle for butterfly to get out of it,
 
 so that a certain fluid could be discharged from
 
 her body to enable her to fly afterward.
 
 Sometimes struggling is the only thing we need to do.
 
 If God had provided us with an easy to live without any
 
 difficulties then we become paralyzed, couldn’t become
 
 strong and could not fly.

 

 ترجمه فارسی:

شکاف کوچکی بر روی پیله کرم ابریشمی ظلاهر شد.
 
 مردی ساعت ها با دقت به تلاش پروانه برای خارج شدن از پیله نگاه کرد.
 
 پروانه دست از تلاش برداشت. به نظر می رسید خسته شده و نمی تواند
 
 به تلاش هایش ادامه دهد. او تصمیم گرفت به این مخلوق کوچک کمک کند.
 
 با استفاده از قیچی شکاف را پهن تر کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد ،
 
 اما بدنش کوچک و بال هایش چروکیده بود.مرد به پروانه همچنان زل زده بود .
 
 انتظار داشت پروانه برای محافظت از بدنش بال هایش را باز کند. اما این طور نشد.
 
 در حقیقت پروانه مجبور بود باقی عمرش را روی زمین بخزد، و نمی توانست پرواز کند.
 
 مرد مهربان پی نبرد که خدا محدودیت را برای پیله و تلاش برای خروج را برای پروانه بوجود آورده.
 
 به این صورت که مایع خاصی از بدنش ترشح می شود که او را قادر به پرواز می کند.
 
 بعضی اوقات تلاش و کوشش تنها چیزی است که باید انجام دهیم.
 
 اگر خدا آسودگی بدون هیچگونه سختی را برای ما مهیا کرده بود
 
 در این صورت فلج می شدیم و نمی توانستیم نیرومند شویم و پرواز کنیم.

نويسنده : سعید مبارکی

این کاربر 2 مطلب منتشر شده دارد.

نظرات  

 
+1 #1 سپیده شهبازی 1392-03-17 18:21
perfect
 

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.