شنبه, 03 آذر 1403

 



تحقیق

افکار عمومی چیست؟

مقدمه: 

افکار عمومی  فرایندی پویا و پرقدرت و با سابقه در تاریخ است که پیش از قرن 18 میلادی کمتر به آن توجه شده است. از قرن هجیدهم به بعد به دلیل تحولات گسترده ای که در زمینه  های احتماعی، سیاسی، اقتصادی رخ داد و نیز افزایش سطح سواد عمومی رفته رفته از اهمیت فراوانی برخوردار گشت. درست است که افکار عمومی با تعریف امروزی در قرن هجدهم پدید آمد اما این پدیده از اولین روزهای اجتماعی شدن انسان وجود داشته است.

از زمان های دور در تمدن  های کهن و باستانی یونان، ایران، مصر آثار به جای مانده همگی حاکی از توجه به این نیروی بالقوه و موثر و شگفت انگیز و خاموش در تحولات اجتماعی است، تهیه اولین روزنامه و تشکیل مجالس قانونگذار در شهر آتن و اسپارت در یونان قدیم و تهیه سنگ نوشته ها و نگارش قوانین و فرامین فرمانروایان در میادین شهر و در سر راه کاروان ها همگی نشان دهنده توجه حاکمان به ایجاد آگاهی های لازم در بین مردم و جلب مشارکت آنان در نتیجه ایجاد مشروعیت برای خویش است.

ظهور عصر جدید در ایتالیا موجب پیدایش گروهی از نویسندگان و خبرنگارانی شد که شاهزادگان برای تقویت دولت های ملی خود به آن ها نیاز شدید داشتند مثلا معروف بود که «پیتروآرتینو»  ایتالیایی (1492-1556)هنر افشاگری، تهدید و مداحی را بهتر از همه می دانسته و "شارل  پنجم" در اسپانیا و "فرانسوی اول" در فرانسه خواستار خدمات او بودند.

«ماکیاول»  هم عصر وی نیز که توصیه های ملموسی در مورد تصاحب قدرت و حفظ آن به شهریاری می کرد، سفارش و تاکید می کرد که افکار عمومی را دست کم نگیرد.

در فلسفه اجتماعی «هابز»  اندیشه افکار عمومی را رواج داد او گفت «نظر بر جهان حکومت می کند»

«پاسگال»  "نظر" را سلطان عالم می دانست.

تعریف افکار عمومی

برخی افکار عمومی را به اختصار چنین تعریف کرده اند:

افکار عمومی عبارت است از برآیند گرایش ها و قضاوت های ذهن افراد یک واحد اجتماعی، اعم از گروه، جمعیت، اجتماع یا جامعه نسبت به یک جریان، فرد، سازمان، رویداد، پدیده یا حکومت. به هرحال این دیدگاه افکار عمومی در جمع شکل می گیرد اما حاصل جمع افکار منفرد نیست. به عبارت دیگر افکار عمومی ابراز عقیده در یک مسئله مورد اختلاف است . حاصل جمع افکار فردی نیست، بلکه کنش متقابل فردی و گروهی است که می توا آن را یک تولید اجتماعی نامید.

در پیدایش افکار عممومی عمل آگاهانه، وسایل ارتباط جمعی، احزاب وتشکل های سیاسی و شخصیت ها، رهبران مرئی و نامرئی، همچنین سنت ها، پیش داوری ها، نگرش ها و تجربه های فردی و گروهی موثرند. به علت پیچیدگی های افکار عمومی از نظر تنوع نگرش ها، عقاید و ایدئولوژی ها و احساسات شناخت آن در سطح کلان برای دولت ها و در سطح خرد برای روابط عمومی ها در سازمان های مختلف ضروری است. 

دوم – چگونگی شکل گیری افکار عمومی

در مورد چگونگی شکل گیری افکار عمومی نظرات مختلفی وجود دارد؛ فراگرد شکل گیری افکار عمومی تحت تأثیر عوامل بسیاری است. برخی از این عوامل اجتماعی و فرهنگی هستند که محیط پیرامون انسان را تشکیل می دهند و به جزئی از خود آنها تبدیل می شود. عوامل دیگری هم هستند که ترکیب ارثی افراد را تشکیل می دهند . عموامل زیستی- روانی، فرهنگی، اجتماعی؛ به طور دائم در کنش و واکنش با یکدیگر هستند. بدون شناخت این عوامل نمی توان به چگونگی شکل گیری افکار در افراد یا افکار عمومی در گروه هایی از افراد پی برد، رهبری در تکوین افکار عمومی گروه ها نقش مهمی دارد و رهبران وظیفه اساسی در شکل دادن به افکار عمومی را به عهده دارند. با این همه باید گفت که انواع زیادی از رهبری در فرایند شکل گیری افکار عمومی وجود دارد. به علاوه مشکل است که افکار عمومی شکل بگیرد بدون آنکه برخی از افراد آن گروه، فشاری در جهت خاصی احساس نکرده باشند. ذیلا به عوامل اساسی شکل گیری افکار عمومی خواهیم پرداخت.

عوامل موثر درشکل گیری افکار عمومی:

1-    عوامل زیستی- روانی

عوامی که مورد بررسی قرار خواهیم داد، در فهم درست و برخورد صحیح با افکار عمومی اهمیت اساسی دارد. اگر بخواهیم افکار عمومی را تغییر دهیم و یا آن را به حرکت آوریم شناخت این عوامل ضروری است. هدف خاصی که بر می گزینیم تا حدودی زیاد تعیین خواهد کرد که کدام یک از این عوامل برای ما مهمتر است. گاهی، افرادی پیدا می شوند که افکار عمومی را خدشه دار می کنند بدون آنکه خود متوجه باشند که سروکارشان با برخی از همین عوامل است. البته این بدان معنا نیست که بخواهیم از اهمیت علمی کار آنها بکاهیم . به جز کسانی که برای جو سازی و خدشه دار کردن افکار عمومی از این عوامل بهره برداری می کنند، اعضای گروه های اجتماعی هم از نظر فکری به طور آگاه یا ناآگاه تحت تأثیر این عوامل قرار دارند. در این شرایط نیازی به عامل خارجی که افکار اعضای گروه را خدشه دار کند نیست. خود افراد گروه به وسیله این عوامل با یکدیگر در کنش و واکنش هستند. در تبیین کامل فراگرد شکل گیری افکار عمومی بسیاری از مطالب و موضوعات روان شناسی اجتماعی می توانند نقش داشته باشند . امکانات زیستی و فرهنگی که افراد در آن زندگی می کنند، جامعه پذیری افراد، مشخصات شخصیتی آنها، انواع مختلف کنش و واکنش اجتماعی، انگیزش های آگاه و ناآگاه الگوی رفتاری در گروه های متفاوتی که افراد در آنها عضویت دارند و بسیاری از موضوع های دیگر روانشناسی  اجتماعی در شکل گیری افکار عمومی دخالت دارد.

2-    عوامل فرهنگی- اجتماعی

هریک از ما به عنوان فرد در گروهی که دارای فرهنگ است متولد می شویم؛ افراد این گروه ممکن است قسمتی از فرهنگ خود را خود آفریده باشند، ولی بدون  شک قسمت اعظم آن را از پیشینیان خود به ارث برده اند و بدون آنکه به دوره خاصی نظر داشته باشیم هر فردی به ویژه در دوران طفولیت قسمتی از این فرهنگ را بدون چون و چرا به جان می پذیرد تنوع نگرش ها، عقاید، اعتقادات، ایدئولوژی ها، احساسات، افکار قالبی در میان افراد با فرهنگ های متفاوت و یا حتی با فرهنگ واحد نشان دهنده پیچیدگی و تکثر تجربیات عناصر به هم پیوسته چیزی است که ما بدان "فرهنگ" می گوئیم. وقتی کسی به چندگانگی و پیچیدگی فرهنگ آگاهی کامل ندارد، گاهی ممکن است ادعا کند که دلایل قاطعی دارد که افکارعمومی

 خاصی می تواند مستقل از فرهنگ جامعه شکل بگیرد. البته عوامل برخی فرهنگی وجود دارند که با افکار عمومی خاص در ارتباط نیستند ولی عوامل فرهنگی دیگری در مجموعه فرهنگی وجود دارد که بدون تردید بر همان افکار اثر می گذارند.

3-    شرایط لازم برای شکل گیری افکار عمومی

بدیهی است که افکار عمومی بدون جسم انسان ایجاد نمی شود؛ فرآیند زیستی نه تنها این شرط اساسی را فراهم می کند بلکه از طریق وراثت است که انسان صاحب حنجره، چشم، گوش و حس لامسه که شروط لازم برای هر نوع ارتباط میان انسان ها است می شود.

4-    هوش – عاطفه، خلق و خوی

هوش یکی از عوامل زیستی- روانی است که معمولا به مثابه عامل سازگاری با محیط در انسان تلقی می شود. ساختار مغز که رفتار هوشمندانه را رهبری می کند متأثر از عوامل ژنتیکی و وراثتی است. افراد مجنون و بی هوش اعضای هیچ گروه اجتماعی محسوب نمی شوند و در نتیجه در شکل گیری هیچ نوع از افکار عمومی مشارکت ندارند. عواطف  و خلق  و خوی، دو جنبه دیگر از رفتار انسانی هستند که درباره آنها اختلاف نظر وجود دارد که صرفاً ناشی از عوامل ارثی  هستند یا خیر، بسیاری از نویسندگان معتقدند که عواطف مستلزم احساس لذت و درد هستند؛ غالب تعاریفی که از خلق و خوی شده حاوی محتوای عاطفی به اضافه شیوه فعالیت فرد است. 

تأثیری که رهبران فکری در پیروان خود در شکل دهی به افکار آنها دارند می تواند نوعی تلقین و تحریک یا طراحی برای عمل تلقی شود. این اثرات می تواند به صورت تلقین مستقیم یا غیر مستقیم باشد.

مبلغان پس از بهره برداری از تعارضات و عکس العمل های عاطفی، غالبا برای ساختن افکار عمومی به نفع خود (جوسازی) از مکانیسم های روانی مانند توجیه، جابجایی و فرافکنی استفاده می کنند، با علم به اینکه افراد غالبا برای حل مشکلات خود از استدلال استفاده می کنند، سعی می کنند که این استدلال را در جهت نظرات خود بکارگیرند. معمولا جوسازان با استفاده از مکانیسم ماشینی، افکار عمومی را به نحوی بسیج می کند تا در دعواها، مجادله های عمومی موضوع جانشینی، هدف حملات و سرزنش افکار عمومی قرار گیرند.  به عبارت دیگر می توان گفت افکار عمومی تشکیل نمی شود مگر بر حسب شناختی که از برخی رویدادها و وضعیت های اجتماعی پیدا می کنیم، از سوی دیگر روش افکار عمومی از سرشت خاص مردم کشورها هم نشات می گیرد که در کشورهای مختلف ممکن است متفاوت باشد. شناخت این سرشت خاص برای درک و بخصوص پیش بینی جریان های افکار عمومی ضروری است ولی این سرشت کاملا ثابت می ماند و فقط  مبنا و نقطه انعکاسی روش های گوناگون می شود.

سوم- افکار عمومی در عصر حاضر

در عصر ما همراه با گسترش رسانه های همگانی و با سواد شدن مردم، نیروی تازه ای پا به صحنه گذاشت که بدان افکار عمومی می گوییم. در بحث های قبلی به تعریف و ویژگی ها و ابعاد مختلف نحوه و شکل گیری افکار عمومی اشاره کردیم. این نیروی تازه که تجلی اراده مردم و خواست آنها در کل جهان به ویژه در کشورهای با نظام های پارلمانی و مردمی، نقش مهمی در شکل دادن به حوادث و رخدادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد و کمتر دولتی است که بتواند نسبت به قضاوت افکار عمومی بی تفاوت باشد. این واقعیتی است که همراه با تحولات عظیم که در جوامع بشری از جهت ارتباطی، فناوری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در قرن بیستم رخ داده است. مردم بیدار و هوشیار شده اند و برآنند که در شکل دادن به سرنوشت خود مشارکت کنند. با توجه به این هوشیاری و میل روز افزون مردم به مشارکت، امروز تصمیم گیران این نیرو را در محاسبات خود به طور جدی به حساب  می آورند. اکنون هیچ برنامه و سیاستی هر چند که از جهت فنی به درستی تنظیم شده باشد، بدن حمایت و مشارکت مردم پیاده نمی شود و از این جهت شناخت افکار عمومی و ارزیابی آن یکی از نیازهای اساسی تمامی دولت ها و سازمان هایی است که با مردم و افکار عمومی سرو کار دارند.

دولت ها به شناخت افکار عمومی نیازمندند تا بتوانند میزان حمایت مردم را از برنامه ها و سیاست های خود ارزیابی کنند و تا حد امکان مشارکت آنان را در کارها جلب کنند. سازمان ها و ارگان هایی که با افکار عمومی سروکار دارند مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات این شناخت نیاز دارند و چون بدون آن نمی توانند با مردم ارتباط برقرار کنند و تأثیر لازم را در افکار عمومی بگذارند، سازمان های صنعتی و اقتصادی هم از این شناخت بی نیاز نیستند و چون برای فروش کالاها و خدمات خود باید سلیقه و نیازهای مردم را بشناسند؛ به طور کلی این افکار عمومی است که با رای خود در انتخابات، دولتی را بر سرکار می آورد یا آن را ساقط می کند یا می تواند درباره مهم ترین مسائل جامعه مانند تغییر نظام، جنگ و صلح با رای خود تصمیم بگیرد  سرنوشت جامعه را تعیین کند. حال اگر نقش  روابط عمومی را در شناخت افکار عمومی و سعی در تحقیق و تفحص و ارزیابی  افکار عمومی در جهت اهداف خود و در راستای ایجاد ارتباط متقابل و دو سویه در درون و برون سازمان با مخاطبان مختلف خود را در نظر بگیریم، به نقش تعیین کننده روابط عمومی در ایجاد همدلی و هماهنگی و وفاق اجتماعی پی خواهیم برد و ارتباط متقابل عملکرد افکار عمومی در روابط عمومی و بالعکس کاملا آشکار خواهد شد. 

تعریف امروزین روابط عمومی

با وجود آنکه حوزه روابط عمومی بسیار پیچیده است تعریف طبیعت ذاتی آن با توجه به فعالیت هایی که افراد شاغل در آنجا انجام می دهند چندان دشوار نیست. روابط عمومی یک روند سازماندهی شده ارتباطی است که توسط افرادی که طبیعت حرفه آنها، کار در وسایل ارتباط جمعی است سازماندهی و کنترل می شود.

نويسنده : خدیجه رمضان زاده

این کاربر 12 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.