شنبه, 03 آذر 1403

 



كاربرد حسابداری در ایران

بسمه تعالی

8 copy

ایفای نقش اثربخش یک حسابدار به چند مولفه اصلی بستگی دارد که عبارتند از:
توانایی حسابدار،
سلامت جسمی و روانی،
شرایط محیطی، و
میزان علاقه.
توانایی حسابدار خود ناشی از چندین عامل است که مهمترین آنها عبارتند از:
وراثت که شامـل ضریب هوشی، استعـداد و عـوامـل ذاتـی فرد برای یادگیری است؛
دانش و معلومات مالی است، که در مراکز آموزشی اعم از دبیرستان، دانشگاه و مراکز آموزشی و حرفه‌ای به‌دست می‌آورد؛ و
مهارت و تخصصی که فرد در حین انجام کار در محیط سازمان به‌دست می‌آورد.
مجموعه این عوامل ضریب توانایی حسابدار را تشکیل می‌دهند که اگر یکی از آنها در حد مطلوب نباشد، فرصتهای بهبود و یادگیری و ارتقا نیز به تناسب کاهش خواهد یافت. این عوامل نسبی هستند و در افراد نیز متفاوتند و به‌دلیل کیفی بودن آنها اندازه‌گرفتنی نیستند.
سلامت جسمی و روانی نیز یکی از عوامل مؤثر در شکل‌دهی شخصیت و رفتار هر فرد است. با توجه به ویژگی کار حسابداری که نیاز به سلامت جسمی چشمان، دستان، قدرت بیان و تحلیل مسائل مالی دارد، این عامل نیز می‌تواند در یادگیری و شکل‌دهی موفقیت یک حسابدار اثرهای چشمگیری داشته باشد.
عامل سوم، شرایط محیطی است که روی رفتار و عملکرد فرد در حین آموزش در دانشگاه و کار در سازمان اثر می‌گذارد. دانشگاه مسئول آموزش علمی1و محیط کار نیازمند آموزش عملی2است. این عامل در دانشگاه به مواردی مانند استادان توانمند، امکانات آموزشی، کیفیت و محتوای مطالب آموزشی، روش تدریس و ویژگیهای محیط آموزشی و در محیط کار به اندازه سازمان، ساختارسازمان، نوع فعالیت، گروههای همکار و نگرش و برخورد مدیران، بویژه مدیر مالی بستگی دارد. در سازمانهای بزرگ به‌دلیل حجم بالای فعالیتها، وظایف به سطوح مختلف تقسیم می‌شود و کارها به‌دلیل تقسیم کار، تخصصی و جزئی می‌شوند و یک فرد ممکن است سالهای متمادی در یک شغل خاص فعالیت کند؛ بنابراین، میزان یادگیری آن محدود می‌شود. اما در سازمانهای کوچک ممکن است چندین شغل و وظیفه کاری به یک فرد واگذار شود. در نتیجه افراد به‌دلیل ارتباط گسترده‌ای که با یکدیگر دارند، در حین خدمت مطالب زیادی را در زمینه‌های گوناگون یاد می‌گیرند و در بخشهای مختلف کاری متخصص می‌شوند. علاوه براین، رفتار و دانش افراد مافوق نیز بر بینش و میزان یادگیری سازمانی و عملکرد زیردستان آثار زیادی خواهد داشت.
سلامت جسمی و روانی، میزان علاقه و وراثت ازعوامل روانشناسی فرد است که تابع شرایط محیطی نیستند، اما دانش حسابداری و همچنین به‌کارگیری دانش و مهارت از جمله عواملی است که معلول مراکز آموزشی و محیط‌های کاری است که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود.

وظایف حسابداران و روشهای آموزشی
به‌طور کلی، وظایف حسابداران عبارت است از:
وظایف عادی که دربرگیرنده مهارتهای دفترداری ابتدایی و حسابداری هزینه است؛
وظایف تکنیکی که شامل مهارتهای بودجه‌بندی و حسابداری مدیریتی است؛
وظایف ماهرانه که مهارتهای حسابرسی، تصمیم‌گیری و گزارشگیری را در بر می‌گیرد؛ و
وظایف پژوهشی که مهارتهای تحلیلی و طراحی سیستم و مشاوره حرفه‌ای مستقل را در بر می‌گیرد.
این وظایف را می‌توان با توجه به پیچیدگی و توانایی تحلیل آنها در نظر گرفت. لذا روشهای آموزشی برای هر یک از وظیفه‌ها به‌شرح زیر متفاوت خواهد بود (صفاجو، 1388):
برای وظایف عادی روش آموزش کاربردی به‌کار می‌رود. این آموزش در چارچوب سرفصلهای درسهای مشخص انجام می‌گیرد؛
برای وظایف تکنیکی، روش تقلیدی به‌کار می‌رود. این روش فراگیری اصول و استانداردهای اصلی و کاربرد آنها در شرایط مختلف را شامل می‌شود؛
برای روشهای ماهرانه روش ابتکاری به‌کار می‌رود که بر خرد، دانش، قدرت درک و تجربه و نه بر یک مجموعه قواعد و رویه‌های مدرن تاکید دارد. مثال بارز آن، بررسی کار یک حسابرس توسط حسابرس ارشد است؛ و
وظایف پژوهشی از طریق روش ابداعی آموزش داده می‌شود. این روش بر خلق توانایی بومی در داخل هر کشور برای ایجاد روشهای جدید یا ارائه راه‌حل‌هایی برای مشکلات جدید تاکید دارد و در آن جریان آموزش بین دانشجو و استاد کاملاً دو طرفه است.

آموزش حسابداری در ایران و تنگناهای آن
عمده سطوح آموزشی حسابداری در ایران در مقطعهای تحصیلی دانشگاهی است. در این مقطع حسابداران با مبانی، اصول، روشهای حسابداری، ثبت دفترها و در ابعاد بالاتر تحلیل و تفسیرهای مالی آشنا می‌شوند و مراکز آموزش حرفه‌ای همانند انجمن حسابداران رسمی امریکا3(CPA) یا انجمن حسابداران رسمی و خبره4(ACCA) وجود ندارد.
دانشجویان ورودی به این رشته به‌طور عمده به چند گروه تقسیم می‌شوند. عده کمی از روی علاقه این رشته را انتخاب می‌کنند و پس از فارغ‌التحصیلی از مقاطع تحصیلات تکمیلی و بالاتر نیز بیشتر به‌عنوان استاد در دانشگاهها جذب می‌شوند. بقیه یا افراد شاغلی هستند که به‌واسطه نیاز به مـدرک تحصیلـی بـرای ارتقــای شغل خود، وارد دانشگاه می‌شوند یا افرادی هستند که به ناچار به‌دلیل ناکامی در رشته مورد علاقه خود و به‌منظور کسب مدرک تحصیلی و استفاده آن در آینده جهت دستیابی به یک شغل، این رشته را برمی‌گزینند.
فصلنامه حسابرس در سال 1385 میزگردی با 6 تن از استادان و صاحبنظران برجسته حسابداری ایرانی با موضوع « آموزش وپژوهش حسابداری در ایران» تشکیل داد. آنان دراین میزگرد نارساییها و تنگناهای نظام آموزشی و پژوهشی حسابداری در ایران را برشمردند که برایند مذاکرات آنها درشماره 34 فصلنامه به چاپ رسیده‌است. همه شرکت‌کنندگان در این میزگرد به‌صورت اجماع معتقد بودند که دانشگاه باید بتواند در وهله اول انگیزه و نیاز به یادگیری را در دانشجو ایجاد کند و در مرحله بعد به‌طور جدی پاسخگویی به این نیازها را بهبود و ارتقا دهد.
آنچه دانشجویان رشته حسابداری در دانشگاه یاد می‌گیرند، آشنایی با جنبه‌های نظری و اصول حسابداری اعم از مالی، حسابرسی، صنعتی، دولتی و غیره است و متاسفانه از آموزشهای عملی در حین تحصیل استفاده نمی‌شود. تنها دو واحد کارآموزی در پایان مقطع کارشناسی ارائه می‌شود که خود نیز به‌دلیل نبود الزام و استقبال سازمانها و شرکتهای تجاری و صنعتی از پذیرش کارآموز و همچنین نبود نظارت مستقیم استاد بر کار دانشجو، بیشتر جنبه غیرعملیاتی و شکلی دارد. پایسی (Paisey, 2009) نقش دوره کارآموزی را در توسعه مهارتهای دانشجویان حسابداری مورد بررسی قرار داد. وی با مقایسه دیدگاههای دانشجویان شرکت‌کننده در دوره کارآموزی و دانشجویانی که در این دوره شرکت نکرده بودند، بیان کرد که دوره کارآموزی ابزارآموزشی سودمندی در ایجاد مهارتهای انتقال‌پذیر در دانشجویان است. بنابراین گنجاندن دوره کارآموزی در برنامه درسی دانشگاهی حسابداری می‌تواند سودمند باشد.
علاوه بر این، حجم مطالب حسابداری متنوع و پراکندگی آنها بسیار زیاد است و دانشجو باید به ناچار واحدهای درسی زیادی را که بعداً هیچ‌گونه کاربردی ندارند، درحین تحصیل بگذراند که خیلی از مطالب و سرفصلهای آموزشی آن با شرایط نوین کسب‌وکار و نیازهای روز جامعه ما مطابقت ندارد. مانند اوراق قرضه، وامهای رهنی، شرکتهای تضامنی و ... که در دروس حسابداری مالی تدریس می‌شوند و یا مطالبی قدیمی و منسوخ‌شده‌ای هستند که با پیشرفتهای روزافزون کسب‌وکار و تجارت در جامعه همخوانی ندارد. همچنین بین مطالبی که در دانشگاه تدریس می‌شود و نیازهای عملی حرفه فاصله وجود دارد؛ به‌گونه‌ای که اغلب دانشگاهیان در تحقیقات خود به‌جای آن که از مثالهای واقعی سازمانها بهره بگیرند، بر تئوریهای نظری و مدلهای اقتصادی و روشهای کاربردی تاکید دارند. اعتمادی و فخاری (1383) در پژوهشی بیان کردند که از هم‌گسیختگی، نامرتبط بودن و ناکارامدی تحقیقات حسابداری به همراه محتوای آموزشی نامناسب که معمولاً مبتنی بر ترجمه کتابهای خارجی است و همچنین فایده‌مندی حسابداری تنها از جهت الزام قانونی و مشخص نبودن جایگاه حرفه در نظام تصمیم‌گیری شرکتها، عواملی است که بررسی سه عنصر تحقیقات، آموزش و عمل حسابداری را ضروری می‌سازد. بازنگری سه عنصر پیشگفته در نظام حسابداری ایران نشان می‌دهد که هر یک از این عوامل در انزوا به‌سر می‌برد؛ به‌گونه‌ای که چنین انزوایی منجر به کاهش محبوبیت این رشته دانشگاهی در بین محققان و دانشگاهیان شده‌است.
نبود ارتباط بین دانشگاه و مراکز صنعتی و تولیدی و ناآشنایی دانشجویان با محیطهای تجاری یکی دیگر از مشکلات آموزشی ماست به‌گونه‌ای که دانشجو پس از فارغ‌التحصیلی، حتی از ثبت دفترهای مالی نیز ناتوان است و به‌دلیل نشناختن محیط کار، قادر به ارائه تحلیل و تفسیر مسائل ابتدایی آن نیست. کریمر و دیگران (Kramer et al., 2005) در تحقیقات خود بیان داشته‌اند که بسیاری از فارغ‌التحصیلان حسابداری برای شغل حسابداری در بخش دولتی و خصوصی صلاحیت کافی ندارند و دلیل اصلی آن، وجود خلاء ناشی از ارتباط بین استادان حسابداری و شاغلان حرفه در بخش دولتی و خصوصی است. به گفته آلبرشت و ساک (Albrecht and Sack, 2001)، هدف علم حسابداری آموزش حسابداری نیست، بلکه آموزش به دانشجویانی است که می‌خواهند حسابدار شوند.
نبود استانداردهای آموزشی برای فراگیری تدریجی و پیوسته مطالب مورد نیاز و استفاده از استادان غیرحرفه‌ای، یکی دیگر از مشکلات آموزشی فعلی حسابداری در برخی از دانشگاهها به‌ویژه در دانشگاهها و مراکز علمی شهرهای کوچک است. برای نمونه از استادان رشته مدیریت و اقتصاد برای تدریس دروس اختصاصی حسابداری استفاده می‌شود که آثار زیانبار آن پس از فارغ‌التحصیل شدن دانشجو در جامعه آشکار می‌شود و هیچ‌گونه سیستم ارزیابی برای نظارت بر کار این‌گونه استادان و میزان مطالبی که باید مطابق سرفصلهای تعیین‌شده توسط شورای آموزش عالی انقلاب فرهنگی داده شود، وجود ندارد و آموزش بیشتر به‌صورت سلیقه‌ای و آنچه این‌گونه استادان خود می‌داننـد، انجام می‌شود. بنابراین دانشجو فقط به همان میزان مطالبی که استاد در کلاس درس ارائه کرده است، بسنده می‌کند.
هیئت تدوین استانداردهای بین‌المللی آموزش حسابداری5(IAESB) برای آمـوزش حسابداری 8 استاندارد بین‌المللی از سال 2003 الی 2006 را به‌شرح زیر تعریف و ارائه کرده که هدف آنها تربیت حسابداران و حسابرسان حرفه‌ای شایسته و دارای صلاحیت در سطح جامعه است (بهشتیان، 1385).
استاندارد شماره 1: الزامات ورود به برنامه آموزش حسابداری حرفه‌ای؛
استاندارد شماره 2: محتوای برنامه‌های آموزشی حسابداری حرفه‌ای؛
استاندارد شماره 3: مهارتهای حرفه‌ای؛
استاندارد شماره 4: نگرشها، رفتار و ارزشهای حرفه‌ای؛
استاندارد شماره 5: الزامات تجربه کاری؛
استاندارد شماره 6: ارزیابی قابلیتها و شایستگی حرفه‌ای؛
استاندارد شماره 7: توسعه حرفه‌ای مستمر؛ و
استاندارد شماره 8: شایستگی لازم برای حسابرسان حرفه‌ای.
در استاندارد شماره 2، معلومات اولیه در 3 سطح شامل حسابداری، امورمالی و معلومات مرتبط، معلومات سازمانی و تجاری و معلومات فناوری اطلاعات مد نظر است؛ آیا به دانشجویان ما به جز معلومات نظری مالی آن هم در سطح ناکافی، آموزشی درخصوص معلومات تجاری و فناوری اطلاعات داده می‌شود؟
مهارتهای حرفه‌ای مورد اشاره در استاندارد شماره سه شامل مهارتهای ذهنی6، مهارتهای فنی و کارکردی، مهارتهای شخصی، مهارتهای ارتباطی و میان‌فردی7، مهارتهای سازمانی و مدیریت تجاری است. این مهارتها به حسابداران حرفه‌ای این توانایی را می‌بخشد که در مسیر شغلی خود به‌عنوان فرد حرفه‌ای شایسته در محیطی نیازمند و با پیچیدگی روزافزون، ادای وظیفه کند.
ضعف در نوشتن گزارشهای تحقیقی و نبود مقاله‌های علمی توسط دانشجویان، از دیگر مسائلی است که متاسفانه در مقطع کارشناسی کاملاً آشکار است و هیچ‌گونه الزام و اجباری برای دانشجو در این‌باره وجود ندارد. در دوره کارشناسی، درسی به‌نام روش تحقیق ارائه می‌شود؛ ولی این درس صرفاً جنبه مقدماتی و آشنایی با روش تحقیق محض دارد و از روشهای تحقیق خاص حسابداری که بتوان به کمک آنها مسائل حسابداری را بررسی و حل‌وفصل کرد، خبری نیست. علاوه بر این، پایگاه اطلاعاتی جامع و متولی مشخصی برای تحقیقات حسابداری وجود ندارد و تحقیقات انجام‌شده نیز به‌صورت پراکنده و غیرمرتبط صورت می‌گیرد. به گفته یکی از استادان حسابداری، نبود ارتباط و پیوند تحقیقات علمی در ایران در تمام شاخه‌ها وجود دارد و مانند جزایری دور افتاده از هم هستند. اگر ساکنان این جزیره‌ها هم گاهی از دور دستی برای هم تکان می‌دهند، معلوم نیست که احوال هم را می‌پرسند یا به هم بدوبیراه می‌گویند. همچنین به‌علت نبود تسلط کافی دانشجویان به زبان انگلیسی، دسترسی به منابع پژوهشی خارجی و استفاده از تحقیقات انجام‌شده در خارج با دشواری روبه‌روست (میزگرد حسابرس، 1385).
به‌دلیل وابستگی ایران به درامدهای نفتی، ضرورت تهیه اطلاعات اقتصادی که وظیفه اصلی حسابداری است، کمرنگ شده‌است و بخش خصوصی هم که باید در واقع مشتری اصلی حسابداری باشد، ضمن اینکه استقبالی از خدمات سودمند حسابداری نمی‌کند، دائماً در فکر حساب‌سازی و حساب‌آرایی است و آیین‌نامه رفتار حرفه‌ای8که متضمن اصول اخلاقی حرفه‌ای از قبیل مسئولیت‌پذیری، حفظ منافع عمومی، امانتداری، صداقت، استقلال و مراقبت حرفه‌ای حسابداران و حسابرسان است، هم در بخش آموزش و هم در بخش اجرا به‌طور جدی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. از آنجا که حسابداری در ایران بومی نیست و متاثر از پیشرفتهای علمی و کارهای تحقیقاتی در کشورهای پیشرفته است، متاسفانه رسواییهای اخیر در شرکتهایی مانند انرون، ورلدکام و زیراکس و... صدمات زیادی به حرفه حسابداری وارد کرده‌است. به‌همین دلیل، پژوهشهای زیادی در حوزه اهمیت اخلاق در حسابداری از اواخر قرن بیستم به بعد انجام شده‌است از جمله اینکه آرمسترانگ و دیگران (Armstrong et al. , 2003) در تحقیقی بیان می‌کنند که توجه بیشتر به اخلاق در حسابداری ضروری است و همچنین تذکر می‌دهند که " باید اخلاقیات بیشتری در آموزش حسابداری تعلیم داده شود".
برنامه‌ها و شیوه‌های تدریس دروس حسابداری در ایران سنتی است و به‌رغم تاکیدهایی که محققان صاحبنظر به دگرگونی محتوای درسی داشته‌اند، تاکنون تحولی به‌وجود نیامده‌است. پیشرفت و تغییرات سریع فناوری اطلاعات و لزوم استفاده ازسیستمهای اطلاعاتی در سازمانها ایجاب می‌کند که دانشجویان ما با چگونگی کاربرد و آثار این نوآوری‌ها در حسابداری آشنا شوند و لازم است که حسابداران خود را با سرعت تغییرات فناوری اطلاعات در محیط کسب‌وکار تطبیق دهند.
بسیاری از صاحبنظران معتقدند که روشهای تدریس سنتی مانند سخنرانی9، روش آمرانه10و روش کتاب محوری11کمتر باعث ایجاد تفکر خلاق12و تفکر انتقادی13در دانشجویان می‌شود. به‌همین دلیل در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان استفاده از روشهای تدریس جدید مانند روش یادگیری مشارکتی14که در آن مهارتهای حل مسئله و تفکر انتقادی از طریق مباحثه‌های جمعی و کارگروهی ایجاد و گسترش می‌یابد، جایگزین روشهای سنتی شده‌است (عظیمی، 1385). امروزه یکی از مناسبترین شیوه‌های آموزش، آموزش فردی است. بهترین مدرسه دنیا هم مدرسه‌ای است که تنها یک دانش‌آموز داشته باشد. آموزش از طریق رایانه و ایجاد دانشگاههای مجازی، دستیابی به چنین امری را ممکن ساخته است (رویایی و محمدزاده سالطه، 1386).
دیر (Dyer) اعتقاد داشت که فناوری تاثیر فزاینده‌ای بر حسابداری دارد، به‌طوری که نقش آن از جمع‌آوری اطلاعات به تفسیر اطلاعات تغییر کرده‌است. او چنین بحث می‌کند که آموزش حسابداری از حالت فنی به سوی فضایی غیرسنتی از جمله مهارتهای تفکر خلاق و یا مهارتهای ارتباطی گفتاری و شنیداری حرکت خواهد کرد. این تغییر از جمع‌آوری اطلاعات به تحلیل آنها، منجر به آن شده‌است که از فعالیت حسابداران مدیریت در سازمانها به‌عنوان شریکان تجاری یاد شود. لازمه این مسئله نیز تغییر در تاکید آموزش حسابداران از رویکرد محاسباتی به رویکرد تفسیرکنندگی است (نوروش و مشایخی،1384)
در کشور امریکا دانشجو پس از فارغ‌التحصیل شدن در مقطع کارشناسی و کسب حداقل دو سال تجربه کاری به‌عنوان حسابدار، می‌تواند با گذراندن امتحانی جامع وارد دوره حسابداری حرفه‌ای انجمن حسابداران رسمی امریکا بشود و علاوه بر آن در یکی از رشته‌های مربوط به حسابداری مانند حسابدار رسمی مدیریت15(CMA)، حسابرس رسمی داخلی16(CIA) و یا حسابرس رسمی سیستمهای اطلاعاتی17(CISA) گواهینامه حرفه‌ای (همانند پروانه کار رسمی در ایران) بگیرند. برای حفظ این گواهینامه‌ها حسابداران باید به‌طور مداوم به‌صورت کوتاهمدت و مقطعی آموزشهای متناسب را ببینند. حال وضعیت و قداست فارغ‌التحصیلان رشته حسابداری در ایران ولو اینکه دارای مدرک تحصیلی کارشناسی‌ارشد و تجربه کافی باشند، چگونه است؟ تنها به‌عنوان یک حسابدار عادی به آن نگریسته می‌شود که یا در جستجوی یک شغل معمولی مانند دفترداری است یا این که درصدد حفظ موقعیت شغل فعلی خود است. شاید صدها آموزشگاه خصوصی حسابداری در ایران وجود دارد که با تبلیغات فراوان به آموزش حسابداری می‌پردازند؛ اما واقعاً اعتبار مدرک اعطایی آنان در چه سطحی است و آیا ارزش مدارک اعطایی این‌گونه مراکز آموزشی توسط یک مرجع رسمی یا حرفه‌ای معتبر ارزیابی می‌شود؟

به‌کارگیری دانش حسابداری در محیط کار
بیشتر دانشجویان رشته حسابداری در سازمانهای دولتی، شرکتهای وابسته به دولت و شرکتهای سهامی عام جذب می‌شوند. این‌گونه سازمانها دارای فرهنگ کاری سرچشمه گرفته از گذشته و فعالیتهای کاری یکنواخت برای انجام رسالت ماهوی خود هستند. لذا با شرایط گوناگون و سلیقه‌های فردی مدیران در محیطهای کاری به‌دلایل گوناگون که در زیر به برخی از آنها اشاره شده‌ا‌ست، جایگاه دانش‌آموختگان علوم انسانی و به‌ویژه حسابداری، آن‌چنان که باید و شاید نهادینه نمی‌شود و زمینه بالندگی علمی برای رشد و ارتقای علمی حسابدار در محیط کار فراهم نمی‌شود:
تکرار وظایف روزانه و روزمرگی در محیط کار (تخصص ویژه در یک حوزه کاری)؛
تمرکز دانش و تفکر دانش‌آموخته فقط بر مسائل مربوط به یک شغل خاص؛
به‌کار نگرفتن آموخته‌های قبلی و فراموشی تدریجی آنها؛
نبود سنخیت آموخته‌های علمی با سلیقه‌های فردی مدیران در محیط ‌کار؛
کاهش شدید قدرت تحلیل و تفسیر حسابداران به‌دلیل نگرش مدیران غیرمالی و مشارکت نداشتن آنان در تصمیم‌گیریهای راهبردی سازمان؛
نگرش اغلب مدیران به رشته حسابداری به‌عنوان یک فعالیت خدماتی معمولی به‌دلیل ناآگاهی آنان از دانش مالی؛
نبود فرصتهای بهبود و منابع موجود در سازمان برای حسابداران؛
نبود امکان آموزش ضمن خدمت و پیوسته برای حسابداران به‌دلیل اینکه معمولاً تعداد حسابداران به‌عنوان یک واحد پشتیبانی در اکثر سازمانهای دولتی، صنعتی اندک است؛
وجود قوانین، بخشنامه‌ها و دستورالعملهای دست‌وپاگیر در محیط‌کار و درگیرشدن ذهن حسابداران به رعایت این‌گونه قوانین و دستورالعملها؛
نادیده گرفتن ویژگیهای فردی حسابداران توسط مدیران بالا دست و در نتیجه افت علاقه فرد در محیط‌کار و سرکوب خلاقیت آنها؛
نگرش حسابداران به حسابداری به‌عنوان یک شغل و تامین معاش زندگی از این طریق؛
نداشتن امنیت شغلی حسابداران در محیط‌های کاری فعلی و پایین بودن سطح حقوق آنان؛ و
بی‌توجهی مدیران به جنبه‌های اجتماعی شغل حسابداری در جامعه.



 

نويسنده : علیرضا محمد زمانی آشتیانی

این کاربر 1 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.