1) تعاملي بودن : به مفهوم دوسويه شدن و وارد شدن ويژگيهاي كانالهاي بين فردي و جمعي به طور همزمان و تغيير مفهوم جريان يكسويه اطلاعات
2) جمعزاديي : به اين معني كه اكنون كنترل سيستمهاي ارتباطي از توليدكنندة پيام و مصرفكنندة پيام منتقل شده و به مرور به ارتباطات تفريقي تخصصي و تبديل پخش پهن به پخش محدود انجاميده است.
3) ناهمزماني : امكانات جديد در پخش و ضبط ويدئويي باعث غلبه بر عنصر زمان شده و كابر حالا قابليت كنترل و ارسال و دريافت پيام را از جنبه زماني دارد. با اين امكان ميتوان بر جبر زمان غلبه كرد. همانند دستگاه ويدئو.
4) تمركززدايي : حالا مركزيت با فرستنده ها نيست بلكه با افراد است. ارتباطات مثل پست، سفارشپذير شده است و ميتواند پيام هركس را به خود او برساند. اين امر در دوران غلبه ارتباطات جمعي يكسويه وجود نداشت.
5) ظرفيت باند : انفجار اطلاعات از همين منظر مطرح است. ظرفيت باند به ميزان ورودي اطلاعات به يك مجموعه اطلاق ميشود و يك ويژگي رقابتي به حساب ميآيد. ادغام شركتهاي بزرگ در يكديگر اكنون با همين هدف افزايش ظرفيت باند صورت ميگيرد.
6) انعطافپذيري : اين امر باعث شده است تا هر وقت كه اراده كنيم بتوانيم وارد سپهر اطلاعات شويم. در چنين حالتي زمان و مكان معنا ندارد.
7) كاستن از زمان اخطار : رسانههاي نوين دوسوية ارتباطي زمان اخطار يعني فاصلة ارسال تا دريافت پيام را به حداقل رساندهاند. پخش زنده يكي از اين مصاديق است.
8) گسترش دامنة پذيرش و كاستن از توزيع كنندگان : يعني افزايش مخاطب و پياده شدن تئوري دستان كمتر در توزيع كه به انحصار در پخش ميانجامد.
در يك جامعة اطلاعاتي روابط عمومي براي اينكه بتواند كارآمد باشد و همگام با مخاطبان سازمان حركت و نوآوري و فعاليت داشته باشد ملزم به تجهيز شده به آخرين يافتهها و روشهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي و به زبان روز مخاطب و افكار عمومي است. به عبارت ديگر در جامعة كنوني، پيچيدگي و تنشهاي فزآينده وظايف روابط عمومي منجر به پيچيدهتر، تخصصيشدن نقشهاي روابط عمومي شده است. بنابراين لازم است كه روابط عمومي از تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و اطلاعات به نحو بهينه استفاده كند.