حسابداری مدیریت چیست؟
حسابداری مدیریت، یک سیستم اندازهگیری برای گرداوری اطلاعات مالی و عملیاتی است که فعالیت مدیریتی و رفتارهای انگیزهای را هدایت میکند و ارزشهای فرهنگی را که برای بهدستآوردن هدفهای استراتژیک سازمان لازم است خلق و حمایت میکند.
در این تعریف از حسابداری مدیریت چهار عقیده کلیدی گنجانده شده است. این عقیدهها شامل: ماهیت، محدوده، هدف و شاخصهای حسابداری است.
1ـ حسابداری مدیریت، از نظر ماهیت، یک فرایند اندازهگیری است.
2ـ محدوده حسابداری مدیریت شامل اطلاعات عملیاتی مانند نقص یا کمبود واحدهای تولیدشده است.
3ـ هدف از حسابداری مدیریت کمک به یک سازمان بهمنظور رسیدن به هدفهای استراتژیک کلیدی تعیین شده است.
4ـ اطلاعات مناسب در حسابداری مدیریت سه شاخص بارز دارند:
شاخص فنی: بالا بردن درک پدیده اندازهگیری و گرداوری اطلاعات مربوط برای تصمیمهای استراتژیک،
شاخص رفتاری: تشویق و ترغیب اعمالی که با هدفهای استراتژیک سازمان سازگارند،
شاخص فرهنگی: حمایت و یا خلق یک رشته ارزشهای فرهنگی تقسیم شده در یک سازمان.
این تعریف از حسابداری مدیریت شامل بعضی عقایدی است که با دیگر تعریفها در این حوزه فرق میکند. مثلاً انجمن حسابداران مدیریت (IMA) بهعنوان مجمعی حرفهای، حسابداری مدیریت را چنین تعریف میکند:
"حسابداری مدیریت عبارت است از فرایند تشخیص، اندازهگیری، جمعآوری، تحلیل، تهیه، تفسیر و ارزیابی و کنترل داخلی فعالیتهای سازمان برای تضمین و اطمینان از استفاده مناسب از سرمایه".
حسابداری مدیریت همچنین شامل تهیه گزارشهای مالی برای گروههای غیرمدیریتی همانند سهامداران، بستانکاران، اعتباردهندگان و صاحبنظران مالی است.
مقایسه تعریف انجمن حسابداران مدیریت با تعریفی که در این مقاله استفاده شد چند اختلاف اصلی را آشکار میسازد:
* تعریف انجمن حسابداران مدیریت بهشدت بر آنچه حسابداری مدیریت انجام میدهد متمرکز است. اما تعریف ارائه شده در این مقاله بر هدف فعالیتها که همانا دستیابی و حفظ هدفهای استراتژیک است، تاکید دارد.
* تعریف انجمن حسابداران مدیریت تنها شامل اطلاعات مالی میشود در حالیکه در تعریف ارائه شده در این مقاله علاوه بر اطلاعات مالی، اطلاعات عملیاتی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در صورتیکه موسسهای قصد دستیابی به مزیت رقابتی و حفظ آن را داشته باشد هر دو گروه از اطلاعات پیشگفته برای موسسه پراهمیت و حساس است.
* در تعریف انجمن حسابداران مدیریت، بخشی از حسابداری مدیریت شامل گزارشهای غیرمدیریتی برای مقاصد مالیاتی است. البته این نیز وظیفه مدیریت است، اما این گزارشها نهتنها باید قوانین و احکام قرارداده شده را تایید کنند بلکه باید نوعی اطلاعات استراتژیک را که مورد نیاز مدیریت است نیز فراهم آورند.
* سرانجام تعریف انجمن حسابداران مدیریت درمورد شاخصههای اطلاعات حسابداری مدیریت مسکوت میماند. در حالیکه در تعریف ارائه شده در این مقاله، شناخت ثابتی از شاخصههای حسابداری مدیریت ارائه میشود.طبیعت و محدودههای حسابداری مدیریت
سیستمهای حسابداری مدیریت نتایج اندازهگیریهای مالی وغیرمالی فعالیتهای عملیاتی را گزارش میکنند. این سیستمها همچنین به پروژهها و طرحهای عملیاتی آینده نیز کمک میدهند. یکی از نمونههای اطلاعاتی که مدیران به آن نیازمندند، بهای تمامشده محصول و اندازهگیری تحویل تولیدات بموقع است.
این اقلام دونوع از انواع اندازهگیری است که حسابداری مدیریت با آن سروکار دارد.
بهای تمامشده مثالی است از اندازهگیری که در اصطلاحات مالی بیان میشود، در حالیکه تحویل بموقع مثالی است از اندازهگیری عملیاتی.
آموزش تولیدکنندگان برای اندازهگیری، جمعآوری، گزارش، تفسیر و ارائه این اطلاعات به مدیران، موضوع حسابداری مدیریت است.
روشهای اندازهگیری مختلفی برای پدیدهها وجود دارد. برای مثال بهای تمامشده محصول یا توانایی سوداوری آن را به چندین روش میتوان محاسبه کرد. به همین ترتیب کیفیت را نیز میتوان با استفاده از تنوع روشها اندازه گرفت.
هر عملیات مالی و غیرمالیِ درخور اندازهگیری ممکن است تحت شرایط خاصی مفید و سودمند باشد. درک روشهای چندگانه اندازهگیری و دانستن زمان و چگونگی استفاده از آنها قسمت اصلی مطالعه حسابداری مدیریت است.
هدف حسابداری مدیریتـ مثلث استراتژیک
هدف اساسی حسابداری مدیریت کمک به سازمان بهمنظور بهدست آوردن اصول استراتژیک آن سازمان است. فراهم آوردن این اصول نیازهای مشتریان و دیگر سهامداران را برآورده میکند.
استراتژی راهی است که بهکمک آن، شرکت خود را از دیگر رقیبان متمایز میسازد و جایگاه خود را پیدا میکند.
امتیازات رقابتی برروی سه بُعد کیفیت، زمان و بهای تمامشده یا هزینه استوار است.
مشتریان انتظارات مختلفی از حالات و کیفیت قابل اعتماد به محصول دارند. آنها بهای تمامشده، زمان و چگونگی تحویل محصول یا خدمتشان را درنظر میگیرند.
برای راضی نگهداشتن مشتریان و رقابت با سایر تولیدکنندگان باید بهصورت همزمان روی سه بُعد کیفیت، هزینه و زمان رقابت کرد. این سه عنصر یک مثلث استراتژیک را تشکیل میدهند.
* کیفیت، تجربه کلی یک مشتری با یک محصول است که خصوصیات فیزیکی و امکانات آن محصول و قابلیت اعتماد به کارایی امکانات آن را دربر میگیرد. کیفیت همچنین شامل خدماتدهی این امکانات مانند خدمات پساز فروش و سطح کارایی خدمات انجام شده بهوسیله یک سازمان است.
* بهای تمامشده یا هزینه، شامل منابع مصرفشده بهوسیله تولیدکنندگان و سازمانهای حمایتکننده آنها مانند عرضهکنندگان و فروشندگان است. بهای تمامشده محصول شامل کل حلقه ارزش یعنی کل تشکیلات از عرضهکننده تا خدماتدهی بعداز فروش و مصرفکنندگان یا کسانی که برای مشتریان ارزش افزوده بهوجود میآورند میباشد. با این تعبیر بهای تمامشده مشتریان شامل بهای تمامشده حمایتکننده و مصرفکننده محصول است، که این معمولاً بهای تمامشده مالکیت نامیده میشود.
* زمان یعنی مدتیکه طول میکشد تا شرکت پس از اعلام نیاز محصول را در دسترس مشتری قرار دهد، یا مدتی که شرکت قادر است محصولاتش را با امکانات جدید یا تکنولوژی نوآوری شده با سرعت توسعه دهد و آن را در سریعترین وقت به بازار عرضه کند. همچنین زمان شامل صرف وقت جهت کاملکردن حلقه فعالیتها نظیر شروع تا پایان تولید میشود.
شکل 1 شمایی از مثلث استراتژیک را نشان میدهد. این مثلث در فهم چگونگی طراحی و ارزیابی سیستمهای حسابداری مدیریت نقادانه است و پیدرپی در بخشهای خاص حسابداری مدیریت استفاده میشود.
حسابداری مدیریت در ذات خود، هدف نیست، بلکه وسیله مهمی است برای بهدست آوردن هدفهای استراتژیک سازمان.
شکل 1 بهطور ساده روش مناسب و راحتی برای بهدست آوردن بسیاری از عناصر استراتژی رقابتی را نشان میدهد. در حالیکه عناصر اصلی استراتژی در گذشته نیز بارها منتشر شده است لیکن استفاده از یک گروه سه تایی برای نشان دادن آنها تازگی دارد. این مثلث بسیار مانند همان چیزی است که آرتور اندرسن (Arthur Anderson) استفاده کرد. رابینکوپر (Robin Cooper) از یک فضای سه بُعدی برای نمایش قیمت، کیفیت و اجرا استفاده میکند. سه عنصر مثلث استراتژیک مربوط به همه سازمانها میشود: تجارت، بازار و فعالیتهای غیرانتفاعی دولت. این سازمانها با یک تقاضا برای قیمت پایین، کیفیت بالا و تحویل بموقع محصول یا خدمات رو بهرو هستند.
برای مثال دانشگاهها باید کیفیت آموزشی را در قیمت قابل پرداخت فراهم نمایند ضمن اینکه دایرکردن کلاسها نیز باید منطبق با نیاز دانشجویان باشد.
سرانجام نکته اینجاست که مفهوم کیفیت، هزینه و زمان در چارچوب یک سازمان یا محصول تغییر میکند. برای مثال کیفیت در رابطه با اتومبیل، اجزای آن (راحتی راننده، ایمنی سیستم موزیک و غیره...) و قابلیت اعتماد (تناوب یا تکرار تعمیرات) است. در حالیکه کیفیت در رابطه با تحصیل مشکلتر تعریف میشود که ممکن است به سواد یا معلومات عمومی و یا مهارتهای شغلی، توانایی تفکر، مهارتهای ارتباطی و... اطلاق شود.
بههمین شیوه، زمان برای یک کارخانهدار اجسام نیمه هادی همانند اینتل (INTEL) عرضه بموقع یک میکروپرسسور جدید برای اولین بار به بازار است و برای یک کمپانی مثل فدرال اکسپرس (Federal Express) زمان یعنی تحویل بموقع.
طبیعت حسابداری مدیریتحسابداری مدیریت برای تحکیم نقش فعالیتهایش در استراتژی سازمان باید به فراهم آوردن اطلاعات مربوط به سه اصل استراتژیک کیفیت، هزینه و زمان کمک کند. این اطلاعات شامل:
1ـ جمعآوری اطلاعات از فعالیتهای روزانه مدیران که با اصول استراتژیک سازمان مرتبط است،
2ـ افزایش توانایی مدیران برای تاثیرگذاری در تمام عملیات اقتصادی انجام شده بهمنظور کسب اصول استراتژیک سازمان یا بهعبارت دیگر افزایش میزان تاثیرگذاری مدیران در مجموعه عملیات مرتبط با مشتریان، عرضهکنندگان و فروشندگان در جهت استراتژیهای سازمان، و
3ـ فراهمآوردن دیدگاهی وسیع از استراتژیها و فعالیتهای سازمان است.
ارتباط با فعالیتهای روزانه
برقراری ارتباط بین فعالیتهای روزانه هر فرد در سازمان با موضوعهای استراتژی مدونشده از اهمیت خاصی برخوردار است.
یک شرکت کامپیوتری در ایالات متحد بر خود میبالید که در استراتژیاش چنان ارتباطی ایجاد کرده که هر کسی در هر سطحی در سازمان از هدفهای شرکت با خبر است. بعضی از منتقدان و شکاکان که از بیرون به شرکت نگاه میکردند تصمیم گرفتند که از این ادعا امتحان بهعمل آورند. آنها از یک نظافتچی که در آن شرکت کار میکرد در مورد شغلش و ارتباط آن با هدفهای سازمان سئوال کردند. نظافتچی پاسخ داد که: "هدف سازمان ما کاهش بهای تمامشده محصولات است. بخشی از بهای تمامشده محصولات ما را هزینه انبارداری مواد و قطعات تشکیل داده است. ما اخیراً شیوهمان را بهروش نگهداری محصولات بهصورت آنی و بموقع که باعث کاهش هزینههای انبار میشود تغییر دادهایم. این بدان معنی است که عرضهکنندگان ما محصولاتشان را هر دو ساعت به ما تحویل میدهند. اگر من محل این بارگیری را قبل از اینکه محمولههای بعدی برسند تمیز نکنم ما نمیتوانیم تحویل را بموقع انجام دهیم و اینکار روند و برنامه تولید را بهتعویق میاندازد و در نهایت مجدداً باعث افزایش بهای تمامشده محصولات میشود. همچنین با اینکار میتوانیم باعث ایجاد ارزش افزوده برای عرضهکنندگان شویم".
ارتباط موفق به نظافتچی اجازه داده بود که فعالیتهای روزانهاش را با استراتژی سازمان پیوند دهد، و اینکار او را تشویق میکرد که بهشیوهای رفتار کند تا به کارش معنی ببخشد. او در واقع شخص مهمی در کامل کردن و به انجام رساندن موضوعی مرتبط با اصول استراتژیک سازمان شمرده میشد.
به این ترتیب حسابداری مدیریت به مدیران کمک میکند تا دربارة رئوس مثلث استراتژیک یعنی کیفیت، هزینه و زمان اطلاعات مورد نیاز را فراهم و منتشر کنند.
اطلاعات حسابداری مدیریت به مدیر کمک میکند که اهداف کیفیتی را از طریق اندازهگیری منابع صرفشده برای پیشگیری از نواقص احتمالی تولیدات، هزینه بازسازی تولیدات ناقص، هزینه انجام تعمیرات و نگهداری تجهیزات، فرصتهای از دست رفته فروش بهدلیل نبود کیفیت محصولات و سرمایهگذاری جدید برای افزایش کیفیت محصول مشخص کند و به تحلیل تاثیرات هزینههای کیفیت بر سود برسد.
مثالهایی از اطلاعاتی که به مدیران کمک میکند تا مفاهیم استراتژیک مدیریت بهای تمامشده را دریابند عبارتند از اطلاعات منابع صرفشده برای تولید محصولات درطی یک دوره زمانی، اندازهگیری منابع صرفشده برای اجرای سایر فعالیتها در طی یک دوره زمانی، تجزیه و تحلیل عوامل موثر در بهای تمامشده، تجزیه و تحلیل سوداوری محصولات، تجزیه وتحلیل ساختاری قیمت عرضهکنندگان و مقایسه قیمتهایشان با قیمتهای سایر رقیبان.
حسابداری مدیریت همچنین برای کمک به درک اصل دیگر استراتژیک یعنی زمان با استفاده از معیارهای اندازهگیری گزارشهایی مثل فرصتهای از دست رفته فروش بهعلت تأخیر در تولید، هزینههای ناشی از تاخیر مواد از جانب عرضهکنندگان، مقایسه فروش محصولات جدید در مقابل محصولات قدیم، زمان پاسخگویی به سفارشهای مشتریان و میزان ظرفیتهای در دسترس استفاده نشده بهدلیل تولید محصولات جدید را تهیه میکند.
شکل 2 بیانگر رابطه همکنشی بین استراتژیهای سازمانی، حسابداری مدیریت و فعالیتهای روزانه افراد در سازمان است. این اطلاعات در دو مسیر جریان دارند.
توسعه در شرکتهای بزرگ
کیفیت، قیمت و زمان پاسخگویی به تقاضای مشتریان در اغلب سازمانها وابسته به نوع رابطه با عرضهکنندگان و فروشندگان است.
این رابطه قسمتی از زنجیره ارزش شرکت است و نحوه ارائه خدمات به مشتریان در شرکتهای درحال توسعه را نشان میدهد.