بورس چیست؟
بورس در اصل کلمه ای فرانسوی می باشد که مانند خیلی از لغات فرانسوی وارد زبان فارسی شده است و معنای لغوی آن در زبان فرانسه "کیف پول" می باشد.
اما این کلمه جادویی امروزه مفهومی فراتر از کیف پول به خود گرفته است و یکی از معیارها و شاخص های اساسی اقتصاد کشورهای دنیا به حساب می آید. اهمیت بورس از چندین دیدگاه قابل نقد و بررسی می باشد که با تحلیل هر یک از آنها می توان به نقش کلیدی آن در اقتصاد پی برد.
اجازه بدهید اولویت این تحلیل را از اینجا بررسی کنیم : فرض کنید شما برای عملی ساختن طرح یا فکری نیاز به پولی هنگفت دارید در این شرایط چه می کنید؟ یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که با چند نفر شریک شوید. همانند این داستان در سطح کلان نیز اتفاق می افتد، بخش خصوصی و گاهاً دولت برای اعتبار کارخانجات و طرح های خود، رو به بخش خصوصی می آورند و این شراکت از همین نقطه شروع می شود. پس از آنکه در کارخانه یا بنگاه اقتصادی شریک شدید به شما سندی تعلق می گیرد که به آن در اصطلاح سهم می گویند. این سهم در ادبیات اقتصادی جزء اوراق بهادار محسوب می شود.
اما اگر روزی خواستید این سهم را به فروش برسانید و یا شراکت خود را بهم بزنید تکلیف چیست؟ و چگونه می خواهید ارزش آن روز سهم خود را مشخص کنید؟
برای ارزش گذاری روی یک کارخانه و یا یک شرکت نیاز به تیم اقتصادی بزرگی است و کاری تقریباً دشوار که هزینه آن شاید از مقدار سهم شمانیز فراتر رود!
برای حل این مشکل سازمانی تأسیس شد بنام سازمان بورس و اوراق بهادار که در آن سهام بر حسب عرضه و تقاضا قیمت گذاری می شود و شما می توانید در آنجا سهام خود را به قیمت آن روز به فروش برسانید.
اما مشکل کار اینجاست که اگر هر کسی برای اجرایی کردن ایده خود تصمیم به تأسیس شرکت سهامی عام بگیرد شاید روزانه بیش از صد شرکت سهامی عام وارد بورس شوند که این خود می تواند به اقتصاد لطمه های جدی بزند.
پس چگونه می شود با پول اندک درصنعتی دلخواه سرمایه گذاری نمود؟
باز پاسخ این پرسش نیز در بورس می باشد سرمایه گذار می تواند با بررسی صنایع مختلف و شناخت شرکت های مختلف در بورس به سرمایه گذاری در صنعت و شرکت دلخواه خود به هر میزان که مایل باشد بپردازد. یکی از زیبایی های این حرکت در آنجاست که هر کس با هر سرمایهای میتواند در صنعتی که شاید حضور فردی در آن احتیاج به پولی هنگفت دارد مشارکت کند.
بنابراین اهمیت بورس در آنجا است که سرمایه های کوچک به سمت حرکت هایی بزرگ سوق داده می شوند و پول در بخش خصوصی در جهتی که منافع ملی و شخصی را تأمین می کند هدایت می شود. همچنین هنگامی که کارخانجات و واحدهای اقتصادی دارای شرکای بیشتر و قویتر باشند براحتی می توانند افزایش سرمایه دهند و در نتیجه هم سودآوری آن واحد فزونی خواهد یافت و هم در سطح کلان اقتصاد و صنعت کشور رشد بیشتری را تجربه خواهد کرد. بطوریکه که نسبت توسعه یک کشور با تعداد سهامداران آن رابطه مستقیمی دارد در کشوری مانند ایالات متحده شاید بیشتر از 80 درصد مردم به نوعی سهامدار می باشند و در بورس سرمایه گذاری کرده اند. این نرخ در کشور ما طی سالهای اخیر رشد مطلوبی را شاهد بوده و گاهاً اعدادی نزدیک به 10 درصد را نیز شنیده ایم. ولی آن چیز که مشخص است این است که جا برای کار و رشد بیشتر هنوز بسیار است.
اما امروزه حیطه فعالیت بورس خیلی فراتر از سهام شرکتها و کارخانجات رفته بطوریکه ارزش اکثر کالاها مانند طلا، نفت، فلزات گرانبها، واحد پولی کشورهای مختلف (ارز) و... تنها بنا به عرضه و تقاضا در بورس تعیین می گردد.