سه شنبه, 06 آذر 1403

 



نقش حسابرسي داخلي

تعریفهای حسابرسی داخلی گذشته، حال و آینده
استاندارد حسابرسی 610 (ASA 610) در مورد فعالیت حسابرسی داخلی توسط هیئت استانداردهای اطمینان‌بخشی و حسابرسی دولت استرالیا2، حسابرسی داخلی را به‌شرح زیر تعریف می‌کند:
حسابرسی داخلی به مفهوم ارائه خدمت برای ارزیابی واحد تجاری است و توابع آن شامل نظارت بر کنترلهای داخلی است (Gupta and Ray, 1995).
علاوه بر این، واحد حسابرسی داخلی توسط انجمن حسابرسان داخلی در سال 2006 به‌شرح زیر تعریف شده است:
"واحد حسابرسی داخلی، بخش یا تیمی متشکل از مشاوران است که خدمات مشاوره‌ای و اطمینان‌دهی مستقل و بی‌طرفانه به منظور ایجاد ارزش افزوده و بهبود عملیات سازمان ارائه می‌کند. فعالیت حسابرسی داخلی با ایجاد رویکرد منظم و روشمند به سازمان کمک می‌کند که جهت دستیابی به هدفهای خود اثربخشی فرایندهای مدیریت ریسک، کنترل و نظام راهبری را ارزیابی و بهبود بخشد."
اما آخرین تعریف ارائه شده از مفهوم فعالیت حسابرسی داخلی که به‌وسیله انجمن حسابرسان داخلی در سال 2010، بیان شده است، اشاره می‌کند که:
" اگرچه حسابرسی داخلی همانند سایر بخشهای یک سازمان در جهت اهداف سازمان و به ایجاد ارزش‌افزوده کمک می‌کند اما امروزه با پیچیدگی‌های جدید در روابط و معاملات مالی، دامنه فعالیت حسابرسی داخلی محدود به تعریف فوق نبوده و جدا از کارایی عملیات، اتکاپذیری به فناوری اطلاعات، اثربخشی و کارایی معاملات تجاری، کمک به بهبود فرایندها و عملیات شرکت است که این وظیفه جدید در کنار همان کارکردهای قدیمی و مهم یعنی استقرار صحیح و مناسب کنترلهای داخلی و پیشگیری از تقلب تعیین شده است."
حسابرسی داخلی همچنین به‌دلیل مهارت و تخصص نیروهای خود در موقعیت مطلوبتری برای ایجاد مشارکتی سازنده با تدوین ساختارهای مناسب و توسعه آموزش، حسابرسان را قادر به درک فرایندهای تجاری تولیدی، خدماتی و مشارکت در امر بهبود آن کرده است و آنها به‌عنوان مسئول جهت نگهداری و بهبود مستمر محیط کنترلی و ایجادکننده فرصت مناسب برای ایفای نقشی فعال در گسترش مطلوب عملکرد فعلی، در عرصه سازمانها معرفی می‌شوند.

سیر تکاملی حسابرسی داخلی و عوامل موثر بر آن
بدین ترتیب با توجه به مفاهیم مطرح‌شده و مطابق با تعریفهای قبلی بسیاری از پروسه‌های کنترلی و فعالیتهایی که امروزه به‌عنوان مفاهیم پیش‌پاافتاده در حسابرسی داخلی مطرح است و دیگر انجام‌دادنی نیست به اشکال متعددی انجام می‌شده است، اما در تعریفهای جدید، قدرت کارایی حسابرسان نیازمند صرف زمان بیشتر با توجه به خطرات موجود در مفاهیم اقتصادی و تفکر در مورد یک خطر از طریق نگاهی موشکافانه و دقیقتر نسبت به ابعاد آن است و موسسه‌ها و گروههای حسابرسی داخلی جریان کار خود را به‌طور مداوم از طریق ارزیابی و ممیزی فرایندهای سازمان از جمله شناسایی خطرات موجود در سرمایه‌گذاری‌های در حال انجام از طریق تشخیص ریسکهای آن بهبود می‌بخشند، به‌طوری‌که فرایند کار و عمل حسابرسان داخلی شبیه مشاوران خواهد شد که آنها با استفاده از تخصص و مهارتهای خود نقاط و ابعاد خطر آن را شناسایی و با استفاده از مهارتهای خود به مدیریت از طریق ارائه مشاوره نسبت به برگزیدن راه‌حل‌های مناسب و پیشگیری از خطرات شناسایی‌شده پیش‌رو کمک می‌کنند و این گذری است که فعالیت حسابرسان داخلی را به‌راحتی به مسیر و رویه‌ای جدید تغییر خواهد داد که با تاکید به ارزشهای حرفه‌ای در قالب یک چارچوب انعطاف‌پذیر خدمات جدید را صورت می‌دهد.
اما از مدتی قبل همه چیز تغییر کرده و یا حداقل فرایندهای حسابرسی داخلی بسیاری از شرکتها تغییر یافته است به‌طوری‌که در سالهای اولیه دهه گذشته ما شاهد یک سری از شکستهای درخور توجه برای مدیران ارشد سازمانها بوده‌ایم. سرنوشت شرکتهایی همچون انرون (Enron) و ورلدکام (Worldcom)، مدیریت و ارگانهای نظارتی را متوجه اعمال کنترلهای شدیدتر در فرایند گزارشگری مالی خود کرد که از این بابت تصویب قانون ساربینز اکسلی در سال 2002 (Sarbanes-Oxley, 2002) در ایالات متحد امریکا متاثر از این جریان بوده است و بسیاری دیگر از رویکردها و بیانیه‌های مصوب جوامع نظارتی ناشی از همین وضعیت بوده است.
اگرچه ممکن است مدیریت سطح بالای سازمان از چالشهای پدید آمده در این ارتباط راضی نباشند اما این موضوع منجر به توسعه بی‌سابقه و توجه روزافزون به نقش حسابرسی داخلی در جهان امروز شده است و در این راستا گروهی از افراد که به موجب آشنایی با قوانین نیاز به تاکید بر اثربخشی کنترلهای مالی را عنوان کرده‌اند و در این مسیر حرفه‌ای مشغول شده‌اند به‌عنوان حسابرسان داخلی شناخته شدند که در این ارتباط مطرح شدن مفهوم استقلال این گروه به‌عنوان حسابرسان داخلی مستقل، منجر به توسعه و رونق حرفه حسابرسی داخلی شد.
در پی رسوایی‌های اخیر در حرفه حسابداری و حسابرسی، ایده بسیاری از حسابرسان داخلی در ارائه خدمات مشاوره و توجه به خطرات گسترده موجود در فعالیت بنگاههای اقتصادی منجر به حرکت نزولی در رشد حرفه‌ای حسابرسی داخلی شد و رسوایی‌ها باعث شد که حسابرسان داخلی به ریشه‌ها و هدفهای اصلی خود بازگشت کنند زیرا که آنها تمام تمرکز خود را بر روی کنترل منابع مالی گذاشته بودند و این به‌عنوان یک تفکر می‌بایست تغییر در تمرکز بر هدفهای مربوط را ایجاد می‌کرد به‌طوری‌که دراین تفکر می‌بایست خود را با هدفهای جدید تطبیق داده و مواردی از عدم مسئولیت‌پذیری حسابرسان داخلی همانند عملیات اجرایی، استراتژی، کیفیت و بهبود ریسک مدیریت را از محدوده وظایف خود حذف کنند، به‌طوری‌که تمرکز ویژه و صِرف بر کنترلهای مالی نمی‌توانست پایدار باشد. از این بابت منحنی یادگیری در ارتباط با قوانین کنترل مالی نیاز به نگاهی موشکافانه و دقیقتر در توجه به حسابرسی داخلی را ایجاد کرد و این منحنی سیر نزولی خود را می‌پیمود به‌طوری‌که تا سال 2007 بسیاری از ساختارهای کنترل داخلی سازمانها در حال تجدید نظر بود؛ بدین ترتیب که چه نوع کنترل داخلی برای سازمان آنها نیاز است؟ چگونه می‌توان به این کنترلها دست یافت؟ و چه نوع مهارتها و تجربه‌هایی برای رسیدن به این هدفها مورد نیاز است؟ و این منجر به تبدیل فکر رو به جلو توسط انجمنهای حرفه‌ای حسابرسان داخلی و طرح سوالهای مشابه دیگر شد.
پس از این بحث و جدلها در حرفه حسابرسی داخلی بحران مالی که از چند سال گذشته شروع شده و تا حال نیز ادامه دارد اتفاق افتاد. در این مرحله از سیر حسابرسی داخلی بعضی از شیوه‌های مدیریت ریسک در درون بسیاری از سازمانهای توسعه‌یافته مجاز شناخته شده بودند خصوصاً در عرصه خدمات مالی و مسیری مشخص برای ایجاد مدیریت امن به‌منظور توقف ریسک و کاهش سطوح خطر در مدل اداره شرکتها انجام نشده بود و صرفاً در مواردی با تاکید هیئت‌مدیره نقش مدیران در ارزیابی ریسک و در مواردی بسیار نادر به کاهش تاثیر احتمالات خطر و ریسک در سازمانها توجه می‌شد که در اثر این بی‌مبالاتی بسیاری از شرکتهای متاثر از اثرات اقتصاد جهانی، هزینه‌های زیادی را نسبت به این کاستیها متحمل شدند.
در این احوال این موضوع کاملاً پیش‌بینی‌پذیر بود که انتظارات سهامداران دوباره تغییر کند به‌طوری‌که هنگامی که مسئولان حسابرسی داخلی با هم ملاقات می‌کردند، از هم می‌پرسیدند که سهامداران چه چیز از حسابرسی داخلی می‌خواهند؟ جواب به‌دست آمده از این سوال غالباً در شمال امریکا این بود که همه حسابرسان داخلی متحیر و شگفت‌زده می‌شدند زیرا که سهامداران حسابرسان داخلی را در عمل برای کمک به جلو گیری از پدید آمدن وقایع و موارد غیرمنتظره می‌خواستند و این شاید انتظار غیرواقعی باشد که حسابرسان داخلی جوابگوی هر نوع نیازمندی‌ مدیریت باشند. اما این نکته مهم واقعیتی است که همواره در گذشته نیز مورد توجه بوده است و این موضوعی است که حرفه حسابرسی داخلی باید بدان پاسخگو باشد و امروز نیز جای این سوال باقی مانده است که آیا وقت آن نرسیده است که حسابرسی داخلی تمرکز دوباره‌ای نسبت به حدود وظایف خود مطابق با انتظارات پیش‌رو داشته باشد؟
اما اولین پاسخ حسابرسان داخلی برای تغییر شرایط موجود باید برای کسب اطمینان از اینکه پوشش مناسبی برای فعالیت و وظایف واحد حسابرسی داخلی که مطابق با انتظارات فعلی متقاضیان باشد، تعریف شود. امروز مراجع انتظام‌بخشی سراسر جهان در حال کار برروی نوشتن برنامه‌ای جهت ساختن تابلوهای پاسخگو برای نظارت و ارزیابی مدیریت ریسک هستند به‌طوری‌که انگلستان و افریقای جنوبی در حال حاضر گزینه‌های بِروز شده و روی خط مستقیم بین حکومت، دولت و شرکتهای خصوصی و دولتی برای ایجاد تماسهای تخصصی در سطح کمیته‌های ریسک به منظور انجام حسابرسی داخلی مهیا کرده‌اند و در ایالات متحد کمسیون بورس اوراق بهادار امریکا3 به‌تازگی الزامات بیشتری برای افشا، جهت بیان نقش هیئت‌مدیره در مدیریت ریسک را تصویب کرده است و قانونگذاران ایالات متحد و سازمانهای نظارتی در حال کار پرتلاشی برای طراحی الگویی جهت روشن کردن مسیر راه مدیریت سازمان می‌باشند که می‌تواند آنها را برای اطمینان از صحت عملکردهای سیستم مدیریت شامل خود خطر و نقش حسابرسان داخلی، راهنمایی کند.
حسابرسان داخلی ممکن است در صورت شکست در زمینه ارائه تضمین به هیئت‌مدیره در مورد انجام کلیه ارزیابیهای مدیریت ریسک به‌صورت صحیح، موفقیت خود را کاملاً از دست بدهند و تصور این وضعیت نیز برای حسابرسان بسیار ناراحت‌کننده است که مهارتها و سطوح مورد نیاز ارائه اطمینان به هیئت‌مدیره در مورد مدیریت ریسک را در اختیار نداشته باشند. از این پس شاید مدیران اجرایی سازمانها، حسابرسی داخلی را در جهت درک عمیقتر از مدیریت ریسک سرمایه‌گذاری‌ها، به‌عنوان ارائه‌دهنده اطمینان و مشاور خود به‌کار بگیرند. علاو ه بر این واحد حسابرسی داخلی می‌تواند به‌عنوان تضمین‌کننده و اطمینان‌بخشی عملکرد سازمان برای مدیریت موثر باشد که این موضوع صرفاً با داشتن ترکیبی از مفاهیم استقلال و بی‌طرفی و دانش و تخصص لازم در سازمان و ترکیب عوامل مذکور منجر به ارائه تضمین مدیریت ریسک برای سازمان خواهد شد.

نقش امروز واحد حسابرسی داخلی
گروهها و واحدهای حسابرسی داخلی نیازمند انجام عملیات حسابرسی مبتنی بر برنامه‌ریزی واقعی هستند. امروزه خطرات پیش‌روی سازمانها بسیار متفاوت‌تر است از آنچه در قبل از بحرانهای مالی و اقتصادی بوده؛ اما این خطرات خود به‌عنوان بانی بحران تلقی می‌شوند و خطرات مذکور همانند عواملی چون تقلب، و سوء جریانات مالی، واحدهای تجاری را وارد عرصه شکست می‌کند. لذا توجه به مهار هزینه که در زمان رکود نیاز به توجه بیشتری دارد و توجه به عامل گذر بحران و انتقال به سایر نقاط دیگر جهان، حسابرسی داخلی می‌تواند با پوشش خطرات موجود در راه کسب‌وکار و تصمیم‌گیری و یافتن استراتژی، به یک نقطه قوت تبدیل شود. برای مثال این سوال مطرح می‌شود که آیا فرهنگ مدیریت منجر به موفقیت درازمدت و پایدار می‌شود؟ آیا طراحی‌های سازمانی و اجرای کنترلهای لازم برای وظایف جدید با حفاظت محیط‌زیست سازگاری دارد؟ پاسخ به پرسشهای مطرح‌شده بسیار مهم است هر چند که این موضوعها به‌عنوان قلمروهای ناآشنا برای فرایند حسابرسی و بسیاری از حسابرسان داخلی است، اما امروزه ذهن حسابرسان داخلی را به‌خود جلب کرده است.
امروزه چنانچه کارکنان حسابرسی داخلی به بررسی ریسکهای عملیاتی، استراتژیک و تجاری (کسب‌وکار) توجه کنند، انجام حسابرسی داخلی مناسبتر و ساده صورت خواهد گرفت. ولی این تفکر نیازمند استخدام و به‌کارگیری افراد با مهارتهای مختلف و گسترده‌تر از مدیریت امور مالی در سازمانها است و هر واحد تجاری باید برای پاسخ به این سوال بیندیشد. این در حالی است که قبلاً هم این شکایت توسط هیئت‌مدیره و مدیران ارشد سازمانها مطرح بوده و آنها به‌طور روزافزونی ابراز نگرانی می‌کنند که حسابرسان داخلی کارکرد و مفاهیم آنها را متوجه نمی‌شوند و فاصله‌ای بین دیدگاهها و تئوریهای انتظارات آنان نسبت به گزارشها و خروجیهای حسابرسی داخلی وجود دارد. گروه حسابرسی که فاقد تجربه عملیاتی بوده و با تئوری انتظارات مدیران فاصله داشته باشد نمی‌تواند سازمان را درجهت جذب طیف وسیعی از پسزمینه‌های فکری مدیران در فرایند کسب‌وکار به‌عنوان حسابرس مهمان یا کارکنان دائمی سازمان مهیا نماید و آنها صرفاً به‌عنوان بخشی از یک برنامه مدیریت چرخشی و یا برای کوتاهمدت می‌توانند به‌عنوان اهرمهای کمک به‌جای استفاده از خدمات نیروهای خارجی در زمینه‌های کسب و تحصیل مهارتهای تخصصی که ممکن است فاقد آن باشند، به‌کار روند. زیرا که مهم این است که حسابرس داخلی خلاق و در پرداختن به حل موضوعها و نیازهای در حال ظهور از واحدهای تجاری کوشا باشد نه اینکه همانند سایر کارمندان شرکت فاقد خلاقیت و تخصصهای مهارتی بوده و در اعتلای سازمان هیچگونه نقشی نداشته باشد.
آن دسته از توابع حسابرسی داخلی که در زمینه بهبود مدیریت ریسک درگیر خواهد شد نیازمند توجه و دقت در این مورد هستند که این توابع می‌توانند چه نوع کارهایی را انجام دهند زیرا که حسابرسان داخلی می‌توانند با استفاده از تجربه‌های خود بهبود وضعیت ریسک در عرصه سازمان را به ارمغان بیاورند. به‌عنوان مثال حسابرس داخلی می‌تواند با شناسایی خطرات به مدیران کمک کند و با اعمال و ارائه توصیه‌های کنترلی لازم این هدف را به نتیجه برساند و آنها نباید به‌دنبال انجام مسئولیتهای اجرایی و واقعی مدیریت ریسک که نقش و وظیفه اصلی مدیریت است باشند. با ایجاد تقسیم وظایف بین آنچه حسابرسان داخلی به‌عنوان وظیفه اصلی (به‌علت رعایت حفظ استقلال و بی‌طرفی خود) می‌توانند و یا نمی‌توانند انجام دهند، مدیریت را در رسیدن به هدف کمک کرده زیرا که آنها به‌منظور مراقبت از حفظ استقلال خود می‌بایست موقعیت و وظیفه خود را برای مدیریت سازمان توجیه نمایند و می‌توانند در حین حفظ استقلال و یکپارچگی حرفه‌ای، نقش خود را مطابق با استانداردهای حسابرسی به باور مدیریت تبدیل کنند.
انجمن حسابرسان داخلی اخیراً رهنمودهای مربوط به ارتباط نقش حسابرسی داخلی با مدیریت ریسک سازمان را منتشر کرده است. این رهنمودها شرح فعالیتهای مدیریت ریسک حسابرسی که حسابرسان داخلی می‌توانند انجام دهند و حدود و ابعادی را که مجاز هستند مطابق با حفاظت از مفهوم استقلال ارائه کنند، مورد توجه قرار می‌دهد.

نقش حسابرسی داخلی و همگن‌سازی آن با انتظارات مدیریت سازمان
در این گذر توجه به این نکته ضروری است که چنانچه، هدف برنامه‌ریزی واقعی حسابرسی داخلی صرفاً معطوف به براورده کردن انتظارات در حال تغییر مدیران باشد، این چالش حل نخواهد شد و برای حسابرسان کافی نخواهد بود زیرا که حسابرسان داخلی نیازمند پیدا کردن راهکارهای تضمینی با صرف منابع کمتر هستند و به‌طور خلاصه نیازمند طراحی و راهکارهای مفیدتر با زمان کمتر هستند. این بدان معناست که آنها نیاز به نوآوری و پیدا کردن راهکارهایی جهت تحصیل بازدهی با چند برابر ظرفیتهای موجود دارند؛ همانند راهکارهای سرمایه‌گذاری با شیوه‌های جدید که به‌طور تصاعدی می‌تواند بازدهی یک یا چند برابر معمول بر اساس تواناییهای حسابرسی ارائه نماید (برای مثال استفاده بهتر از فناوری اطلاعات).
در دوران سخت اقتصادی کنونی که به‌عنوان دوره ریاضت اقتصادی در جهان مطرح است، مدیریت راهکارهایی برای کاهش هزینه و بهبود خطوط فرایندی را دنبال می‌کند و این تعجب‌آور نیست که تصمیم‌گیری در دوران بحران کنونی سخت، دردناک و مشکل باشد. مسائل مربوط به نیروی انسانی که عاملی موثر بر تعداد دفعات ممیزی توسط واحد حسابرسی داخلی است، مشکلاتی به ارمغان آورده، اما با تعریف توابع مناسب در حسابرسی داخلی و عمل به آن می‌توان به آینده‌ای مناسب در حرفه چشم دوخت.
یکی دیگر از روشهای معمول حسابرسی داخلی توجه به این موضوع است که اعضای گروه حسابرسی نباید همواره مورد تغییر، جایگزینی و تعویض قرار گیرند زیرا این عاملی خواهد بود برای تفکر و تعمق استراتژیک در فرایند حسابرسی و موجب می‌شود، به‌جای انجام کنترلهای زائد و با حجم بالا و آزمون و خطاهای متعدد در پروسه کنترلی، با استفاده از کسانی که دارای مهارتهای فناوری پیشرفته در عملیات حسابرسی هستند، این فرایند صورت ‌گیرد.
در حال حاضردر بیشتر مناطق جهان تفکر رضایت از حسابرسی داخلی یک وضعیت دفاعی پیدا کرده است. در برخی از سازمانها عزم به انتخاب حسابرس داخلی وجود ندارد و این انتخاب در بیشتر سازمانها و نهادهای دولتی به تناسب وجود حوزه‌های نظارتی- قضایی حسابرسی داخلی صورت ‌می‌گیرد. اما تمایل به تداوم فعالیت حسابرسی در سازمان، به آنچه حسابرس داخلی باید انجام دهد بستگی دارد. به علاوه، این سوال مطرح است که برای ارائه نتیجه بهینه چه ترکیب نیروی انسانی توسط حسابرس داخلی نیاز است و بر همین اساس حسابرسان داخلی نیازمند ارزیابی مجدد از منابع خود هستند. قبل از وقوع بحران مالی دیدیم که بعضی استدلالات زیبا و عمیق در مورد چگونگی کار حسابرسان داخلی و کمک به ارزش‌آفرینی در سازمانها مطرح بود اما در حال حاضر این استدلال سخت‌تر شده است و کسانی امروزه در تعیین بودجه سازمان دلایل بیشتری در مورد تقویت ساختار سازمانی از طریق حسابرسی داخلی طلب می‌کنند و در نتیجه حسابرسان باید برای پیدا کردن روشهای ارزش‌آفرینی کارکردهای مناسب داشته باشند.

آینده حسابرسی داخلی

بهترین نگاه در شرایط فعلی هدف قرار دادن آینده‌ای مطلوب برای حسابرسان داخلی است. برای رسیدن به این هدف، حسابرسی داخلی باید با تمرکز بر صرفه‌جویی مالی و توجه به مواردی از جمله کنترل موارد ایجاد تقلب مانند وجود فاکتورهای تکراری، جعلی، تقسیم مطلوب وظایف، توجه به پرداختهای اضافه کار، هزینه زیرساختهای فناوری اطلاعات و توجه به صرفه اقتصادی در فرایندهای عملیاتی، ارزش حسابرسی داخلی را به مدیران ارشد اثبات ‌کند. چنین رویکردی مطمئناً باعث تقویت مدیریت اجرایی شرکت خواهد شد. اما حسابرسان داخلی باید مطمئن باشند تحصیل یک اطمینان استراتژیک در حسابرسی داخلی منجر به کاهش هزینه‌های حسابرسی داخلی نخواهد بود.
حسابرسان داخلی باید به یاد داشته باشند که کارایی مطلوب حسابرسی داخلی نیازمند وجود کمیته حسابرسی و حضور مدیریت سازمان در این کمیته است. اما نباید از نظر دور داشت که در دوره‌ای نه‌چندان دور، کمیته‌های حسابرسی توجه ویژه‌ای به کار کنترل مالی توسط حسابرسان داخلی داشت نه کنترلهای تعیین ریسک. حسابرسان داخلی نباید اجازه دهند که کمیته حسابرسی هدفهای مالی را بر هدفهای تعریف شده حسابرسی داخلی اولویت‌دارتر کند. اما به‌دلیل خطرات موضوعهای غیرمالی، توجه به صرف وقت بیشتر توسط حسابرسان داخلی در آینده نسبت به این موضوع بسیار مهم خواهد بود. با توجه به هدفها و برنامه‌های کمیته حسابرسی، حسابرسان داخلی نیز خود، با کار و تلاش سخت می‌توانند صدای خود را به گوش مدیران در خصوص فرایندهای اثربخش و سیستمهای پیشگیرانه، برسانند.
یکی از راههای جلب توجه اعضای کمیته حسابرسی، جلب توجه آنها به تجربه و تخصص و خطر نبود حسابرسی داخلی است. اگر واحدهای حسابرسی داخلی در ارزیابی ریسک با توجه به محدودیت منابع واحد تجاری به‌عنوان مشاور مدیریت عمل کند و این فرایند را در طول سال و به‌صورت مستمر انجام دهد، شاید این راهی برای جلو رفتن حسابرسی داخلی در مسیر تکامل و ارزیابی خطر باشد.

تغییرات انجام‌شده در تدوین تفکری نو به مفهوم حسابرسی داخلی
انجمن حسابرسان داخلی در سال 2006 اشاره کرده است که جهت یافتن نقش جدید برای حسابرسان داخلی می‌بایست موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:
1- تعریف سیاستهای جدید مطابق با یک منشور مشخص برای حسابرسی داخلی،
2- گفتگو با مدیریت اجرایی سازمان یا اعضای هیئت‌مدیره جهت اطمینان بخشی از اینکه حسابرس داخلی باید درک روشنی از ساختار راهبری سازمان و نوع دیدگاه آنها جهت راهبری و بلوغ فرایندهای کنترلی داشته باشد،
3- انتخاب و اعلام گزینه‌های مشخص جهت گسترس نقش حسابرس داخلی به هیئت‌مدیره و مدیران اجرایی، شامل توضیح اقدامات بالقوه حسابرسان داخلی و منابع مورد نیاز و همچنین امکان کاهش فاصله انتظارات بین 2 گروه و اطمینان‌بخشی در اثرگذاری حسابرسی داخلی،
4- بحث در خصوص مباحث راهبری سازمان با سایر ذینفعان از جمله حسابرسان مستقل، کارکنان ادارات سازمان از جمله حقوقی، روابط عمومی در ارائه گزارشها نسبت به نوع یافته‌های خود و همچنین چگونگی گسترش نقش حسابرس داخلی،
5- توسعه چارچوب راهبری سازمان با شناسایی زمینه‌های بالقوه نقاط ضعف سیستم،
6- تهیه پیش‌نویس طرح و استراتژی واحد حسابرسی داخلی به‌منظور تدوین نقش حسابرس داخلی در زمینه اداره سازمان، ‌و
7- انجام ممیزی و ارزیابی کفایت طراحی‌ها و فعالیتهای اجرایی به‌منظور کنترل جهت گسترش نقش و نحوه هماهنگی موثرتر با دیگر سهامداران.
بدین ترتیب کلیه عملیات موجود در یک سازمان از گذشته، حال و آینده موضوعهایی هستند که باید به رسمیت شناخته و جهت انتخاب به‌عنوان حوزه مربوط به حسابرسی داخلی به‌کار گرفته شود به‌طوری‌که منظور این است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده و آنچه اتفاق می‌افتد، بیشترین تاثیر آن امروزه چه خواهد بود و آنچه در آینده اتفاق می‌افتد اثرات آن چه خواهد شد و چگونه می‌توان از اثرات نامطلوب آن جلوگیری کرد.

نويسنده : مريم غلامحسين دولابي

این کاربر 53 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.