«حسابرسي عملياتي» يكي از انواع خدمات مشاوره مديريت است كه روز بهروز اهميت بيشتري مييابد. نگاهي اجمالي به كتابها و نشريههاي موجود درباره اين نوع خدمات حرفهاي، مويد اين نكته است كه براي بيان و نامگذاري آن، از واژهها و اصطلاحات مختلفي استفاده شده است. در اين مقاله، تلاش شده است تا ضمن ارائه تعريفي از «حسابرسي عملياتي» و مولفههاي اساسي آن و نشان دادن اهميت و نقش و جايگاه آن در اقتصاد بخشهاي عمومي و خصوصي، مناسبترين واژه براي آن شناسايي و معرفي شود.
براي حسابرسان واژههاي كارايي و اثربخشي، واژههاي ناآشنايي نيستند، زيرا آنان در فرايند حسابرسي همواره ميكوشند رسيدگيهاي خود را بهصورت كارا (رسيدگي موثر با كمترين هزينه ممكن) و اثربخش (رسيدگي كه بتواند به ميزان از پيش تعيينشده موفق به كشف اشتباهات و يا تحريفهاي بااهميت در صورتهاي مالي صاحبكار شود) به انجام برسانند. همچنين در دنياي امروز و در عرصه خدمات حرفهاي، بهعلت ادامه فعاليت واحدهاي تجاري در محيط اقتصادي بازار آزاد كه بهطور مستمر شاهد رفع موانع تجاري و ادغام بازارهاست و رقابت در آن روز بهروز شديدتر ميشود، حرفه حسابرسي عملياتي بيش از پيش اهميت يافته و اصولاً مديريت بهينه منابع در واحدهاي اقتصادي بدون برخورداري از سطوح مطلوب اثربخشي و دستيابي به هدفهاي كارايي و صرفهاقتصادي امكانپذير نيست.
حسابرسي عملياتي داراي سه مولفه كارايي، اثربخشي و صرفهاقتصادي است كه از اهميت زيادي برخوردارند. امروزه، ارزيابي كارايي ، اثربخشي و صرفهاقتصادي بايد بخشي از فرايند عادي مديريت هر واحد تجاري در بخش عمومي و خصوصي باشد و مديران، بررسي عملكردها را بهعنوان يكي از مسئوليتهاي خود براي كنترل فعاليتها تلقي كنند و ارزيابي مستقل عملكرد مديران از طريق واحد حسابرسي داخلي يا حسابرسان عملياتي صورت گيرد. محصول (ستاندهها) ميكند.
در حسابرسی مالی، حسابرسان بیشتر، از استانداردها و اصول پذیرفته شده حسابداری بهعنوان معیار استفاده میکنند. معیارها در حسابرسی عملیاتی، شرایط متفاوتی با حسابرسی مالی دارند، زیرا اولاً این نوع حسابرسی نظامی نوظهور است و دیدگاهها و اسلوبشناسی آن در هر کشور متفاوت است. ثانیاً از پشتوانه دورهای طولانی در کارهای دانشگاهی و حرفهای برخوردار نیست. ثالثاً، حسابرسی عملیاتی در شرایط حاضر سعی در ارزیابی عملکرد واحدهای اقتصادی دارد. معیارها معمولاً درونسازمانی هستند و یا به وسیله حسابرس عملیاتی و با هماهنگی مدیریت تدوین میشوند. یک معیار حداقل در دو شکل عام و خاص قابل ارائه است. معیارهای عام از اصول عقلایی یا تفکر منطقی استنتاج میشود. معیارهای خاص از روشهای دستیابی به هدفهای یک پروژه یا برنامه خاص منتج میشود. ویژگیهای کلیدی معیارها شامل قابل فهم بودن، مربوط بودن، قابل اتکا بودن و مقایسهپذیر بودن است.