سه شنبه, 06 آذر 1403

 



حساب

حساب

حساب پايه اصلي هر سيستم حسابداري و وسيله اي است كه اطلاعات مربوط به تغييرات هر يك از اقلام دارايي بدهي و سرمايه در ان جمع اوري مي شود .پاسخ به سوالاتي را نظير اين كه مبلغ بدهي چقدر است ايا ميزان موجودي كالا براي تامين نياز يك هفته كافي است ايا پول كافي براي پرداخت حقوق و دستمزد موجود است ميتوان از اطلاعات مندرج در حسابها بدست اورد

يك نوع حساب كه حسابداران براي تجزيه وتحليل و ثبت معاملات و عمليات مالي به كار مي برند حساب T

خوانده مي شود اين حساب داراي دو خط است يك خط عمودي و يك خط افقي كه شبيه حرف T انگليسي است حساب مزبور سه قسمت دارد 1- عنوان حساب 2- طرف راست يا طرف بدهكار و 3- طرف چپ يا بستانكار.

عنوان حساب

 

 

طرف راست يا بدهكار

 

 

طرف چپ يا بستانكار

 

ثبتهاي بدهكار و بستانكار

حسابداران وقتي از ثبت كردن مبلغي در حسابها صحبت مي كنند اصطلاح طرف راست يا طرف چپ را بكار نمي برند انان وقتي از اقلام ثبت شده در طرف راست يك حساب سخن مي گويند از اصطلاح بدهكار يا ثبت بدهكار ووقتي به اقلام مندرج در طرف چپ يك حساب اشاره مي كنند اصطلاح بستانكار يا ثبت بستانكار را بكار مي برند گاه به منظور اختصار اصطلاحات بدهكار و بستانكار به ترتيب به صورت بد و بس بكار مي روند.اصطلاح بدهكار كردن به معني ثبت يك قلم در سمت راست ( يا طرف بدهكار ) و اصطلاح بستانكار كردن به معني ثبت يك قلم در سمت چپ ( يا طرف بستانكار ) حساب است.

سيستم ثبت دو طرفه

سيستم حسابداري كه امروزه در جهان بكار مي رود سيستم ثبت دو طرفه ناميده مي شود چون هر معامله حداقل در يك حساب به عنوان بدهكار و در يك حساب ديگر به عنوان بستانكار ثبت مي گردد .اين قانون حسابداري كه براي هر معامله جمع اقلام بدهكار بايد هميشه با جمع اقلام بستانكار مساوي باشد مانند قانون دوم حركت نيوتن كه براي هر عمل عكس العملي مساوي و در جهت مخالف وجود دارد كه در واقع شالوده حسابداري است.

مانده گيري حسابها

ضمن تشخيص و شناسايي حسابها معلوم شد كه هر حساب دو طرف دارد يكي بدهكار و ديگري بستانكار. مانده يا نتيجه حساب از تفريق جمع كوچكتر از جمع بزرگتر ستونهاي بدهكار وبستانكار حساب بدست مي ايد .دارائيها در سمت راست و بدهيها و سرمايه در سمت چپ ترازنامه و معادله حسابداري نشان داده مي شوند بنابر اين مانده حسابهاي دارايي در طرف راست و مانده حسابهاي بدهي و سرمايه در طرف چپ حساب منعكس مي گردد. چون طرف راست هر حساب را بدهكار و طرف چپ ان را بستانكار مي گويند از اين رو حسابهاي دارائي مانده بدهكار ( مانده طرف راست ) و حسابهاي بدهي و سرمايه مانده بستانكار ( مانده طرف چپ ) دارند .افزايشها در طرف مانده و كاهشها در طرف ديگر حساب ثبت مي شوند .

براي مانده گيري ابتدا ارقام بدهكار و بستانكار يك حساب را جداگانه جمع مي زنيم .و جمع كوچكتر را از بزرگتر كسر مي كنيم به باقي مانده اي كه بدين ترتيب بدست مي ايد در اصطلاح دفتر داري مانده يا نتيجه گفته مي شود بديهي است كه اگر حسابي فقط شامل يك قلم باشد جمع و تفريق ضرورت ندارد و همان قلم مانده حساب تلقي مي شود.

مانده بر دو نوع است

1-   مانده بدهكار 2- مانده بستانكار

مانده بدهكار اگر جمع ارقام طرف بدهكار يك حساب بزرگتر از جمع ارقام طرف بستانكار باشد ان حساب داراي مانده يا نتيجه بدهكار خواهد بود كه در ستوني كه جمع ان بزرگتر است يعني ستون بدهكار نوشته مي شود .حسابهاي دارائي معمولا" مانده بدهكار دارند.

مانده بستانكار اگر جمع ارقام طرف بستانكار يك حساب بزرگتر از جمع ارقام طرف بدهكار باشد ان حساب داراي مانده يا نتيجه بستانكار خواهد بود كه در ستوني كه جمع ان بزرگتر است يعني ستون بستانكار نوشته مي شود .حسابهاي بدهي و سرمايه معمولا" مانده بستانكار دارند .در صورتي كه ارقام بدهكار و بستانكار يك حساب مساوي باشد ان را حساب بدون مانده مي گويند .

از انجا كه مبلغ هر معامله حداقل به دو حساب انتقال مي يابد ( يك بار به عنوان بدهكار و يك بار به عنوان بستانكار ) بنا بر اين جمع جبري مانده تمام حسابها صفر خواهد بود يعني جمع مانده هاي بدهكار با جمع مانده هاي بستانكار مساوي مي شود ( مانده هاي بدهكار = مانده هاي بستانكار ) كه در اين صورت اصطلاحا گفته مي شود كه حسابها توازن دارند.

به عنوان مثال

11

12 

نويسنده : زهره كوش

این کاربر 12 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.