زبان ارتباطی، عادت رفتاری است که افراد یک جامعه به طور مشترک آن را دارند. در این رابطه، واژه تخصصی «گفتمان و یا کلام (discourse)» به عنوان ارتباط نمادین انسانی در بسیاری از اشکالش، خواه مستقیماً از طریق زبان گفتاری یا نوشتاری یا ازطریق اشارات، تصاویر، نمودارها، فیلمها یا موسیقی استفاده می شود.
زبان ارتباطی، عادت رفتاری است که افراد یک جامعه به طور مشترک آن را دارند. در این رابطه، واژه تخصصی «گفتمان و یا کلام (discourse)» به عنوان ارتباط نمادین انسانی در بسیاری از اشکالش، خواه مستقیماً از طریق زبان گفتاری یا نوشتاری یا ازطریق اشارات، تصاویر، نمودارها، فیلمها یا موسیقی استفاده می شود. در این رابطه می توان به نقش مهم و همه جانبه زبان به عنوان اصلی ترین ابزار ارتباطی اشاره کرد که در تمام حوزه های مرتبط با فعالیتهای انسان چه به صورت مجازی و چه غیر مجازی، نقش محوری دارد. پیتر ترادگیل در کتاب خود تحت عنوان «درآمدی بر زبان و جامعه» به نقش مهم زبان در ارتباطات اجتماعی پرداخته و معتقد است که دو جنبه از رفتار زبانی یعنی کارکرد زبان در برقراری روابط اجتماعی و همچنین نقش زبان در ارائه قرائنی در مورد متکلم، از نظر اجتماعی واجد اهمیت شایانی است.
هر دو جنبه رفتار زبانی بازتاب هایی از این واقعیتند که بین زبان و جامعه همبستگی نزدیکی وجود دارد. زبان وسیله ای مهم برای برقراری و حفظ رابطه با مردم است، لذا در جوامع کنونی نفوذ زبان بر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی افزایش یافته و برای متقاعد کردن و تحت نفوذ خود درآوردن افراد و گروه های اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، بر این اساس لازم است که کاربران زبان با دقت نظر بیشتری به این موضوع بپردازند و شیوه ای را برای تحلیل گفتمان فراهم نمایند تا فهمی عمیق تر در این زمینه به دست آورند.
مسئولانی که حوزه های خاصی از آسیب های اجتماعی را بررسی می کنند، معتقدند بسیاری ازمشکلات اجتماعی از استفاده غیرعاقلانه زبان یا اشکال دیگر برقراری ارتباط بوجود می آید و شرایط عکس آن هم قابل تصور است. مواردی را می توان یافت که به واسطه تأثیر زبان بر افکار مخاطبین، سود فراوان عاید فرد می شود. سؤال قابل بحث این است که چگونه نتایج بسیار مفید و یا بسیار زیانبار می تواند تنها از دخالت گفتمان ها حاصل شود؟ مورخان، حقوقدانان و سیاستمداران به موضوع تأثیر زبان بر افراد جامعه علاقه مندند و از تحلیل گفتمان برای رسیدگی به مسائل اجتماعی مربوط به حرفه شان استفاده می کنند. گاهی ممکن است برایمان اتفاق افتاده باشد که کالایی را در اثر گفته های فروشنده ای ماهرخریده باشیم که نیازی به آن نداشته ایم، فروشنده با بیانی چرب و نرم ما را قانع کرده که کالایش مرغوب است.
شاید با نگاهی به چهره ما، شک را در ذهنمان تشخیص داده و با ارائه دلایل بسیار ما را ترغیب به خرید کالا کرده باشد. حال به کمد اتاق خود و یا کابینت های آشپزخانه نگاهی بیندازید، چند درصد از اجناسی را که می بینید کاربرد مستمر برایتان دارد؟ و یا حتی ممکن است به پزشکی اعتماد کرده باشیم که قاطعانه صحبت کرده و تن به تیغ جراحی داده باشیم و در اثر عوارض بعدی، پزشک دیگری ما را از تشخیص اشتباه همکارش آگاه کرده باشد. در تقابل با این وضعیت ها، گاهی نیز پیش آمده که از پرداخت جریمه ای معاف شده باشیم فقط به دلیل آن که گفته هایمان قانع کننده بوده است.
تمام این اتفاقات، حاصل عملکرد زبان است. آیا در روابط با همکاران شغلی، اعضای خانواده و دوستانتان موفق هستید؟ کلامتان تا چه حد بر آنان تأثیرگذار است؟ دوستی را می شناسم که با سخنان شیرین و جادویی اش، به قول قدیمی ها مار را از لانه بیرون می کشد. آیا آنچه که می گوید با احساسات قلبی اش همسان است؟ چند بار در زندگی تان در معرض قضاوت قرار گرفته اید و یا در مورد دیگران قضاوت کرده اید؟ مسلماً از صبحگاهان که چشمانتان را بر دنیا می گشایید، نسبت به هوا، سلامتی خودتان، احتمالاً دیگر اعضای خانواده و یا همسایگانی که صدای پایشان را در راه پله می شنوید قضاوت می کنید و تا پایان روز، تا زمانی که به خواب عمیق فرو روید و حتی در رؤیاهایتان نیز در مورد دیگران می اندیشید و آنان را محکوم و یا تحسین می کنید. تاکنون به این موضوع اندیشیده اید که ملاک قضاوت شما بر چه پایه ای استوار است؟ بخش اعظم قضاوتهای ما، ریشه در گفتمان ارتباطی مان با دیگران دارد. به هرحال، عقیده براین است که بررسی زبان می تواند به پرورش آگاهی و توان مردم درجهت تغییر کمک کند زیرا زبان در برد و باختهای حرفه ای و حتی قانونی بسیار مؤثر است.روانشناسان زبان معتقدند که متکلمین زبان دستگاه های خودکار اجتماعی - زبانی نیستند که طبق برنامه تعریف شده فقط گفتمانی را تولید کنند.
آنان می توانند زبان را به نحوی بکار برند تا روی موقعیت بافتی تأثیر بگذارد و وضعیت را به دلخواه خود تغییر دهند و قصد شخصی خویش را از طریق ظرایف معنایی به تحقق برسانند. در حال حاضر، بررسی شیوه بکارگیری زبان در گفتمان هایی از این قبیل و از انواع دیگر توسط جامعه شناسان زبان انجام می پذیرد. آنان قواعد انجام و تعبیر گفتمان و شیوه تفاوت این قواعد در جوامع مختلف را بررسی می نمایند. «فهم پذیری متقابل» نیز یکی از موضوعات بسیار جالب است که متخصصان این رشته را در کشف عوامل دخیل بر تأثیر متقابل کاربران زبان بر یکدیگر یاری می دهد. من و شما به عنوان کاربران زبان، چگونه همدیگر را درک می کنیم و به چه میزان این فهم متقابل محقق می شود؟ اولین و مهم ترین عامل در فهم پذیری بین من و شما بوسیله زبان یا به عبارت تخصصی تر، گفتمان رخ می دهد و بر این اساس میزان فهم پذیری بین ما، بستگی به میزان تأثیر گفتمان هر یک از ما بر دیگری دارد. نکته قابل توجه این است که: هر چه زبان ما تأثیرگذارتر باشد برد ما در معاملات اجتماعی و در زمینه های اقتصادی، سیاسی و غیره افزایش می یابد. حتی اگر اسناد و مدارک محکمه پسند هم داشته باشیم ولی در مورد آنها نتوانیم ماهرانه توضیح دهیم با باختی غیر عادلانه و یا در حالت خوشبینانه با بردی نه به میزان حقمان مواجه می شویم.
انسان در مقایسه با دیگر موجودات زنده که قادر به بکارگیری وسیله ارتباطی هستند، مخلوقی است که می تواند به اراده خود و براساس خلاقیت و میزان مهارتش، از زبان ارتباطی اش برای اجرای مقاصد و نیاتش استفاده نماید. هر چه تأثیر زبان ارتباطی بین انسانها بر روی روابط و زندگی شخصی و حرفه ای شان بیشتر شود، هدف کسب مهارت در بکارگیری زبان در جهت منفعت شخصی و حرفه ای افراد نیز افزایش می یابد. موضوع مورد طرح تاکنون از دید متخصصان رشته های جامعه شناسی و جامعه شناسی زبان، روانشناسی و روانشناسی زبان، مردم شناسی، مدیریت و بازاریابی، روابط عمومی و دیگر رشته هایی که به نوعی به این موضوع مرتبط می باشند، دور نمانده است و براساس تئوریها و نظریات به ثبت رسیده، در جوامع معتبر علمی الگوهایی نیز طرح ریزی گردیده است اما تکلیف ما مخاطبان زبان به عنوان افرادی که در مقابل حجم بسیار زیادی از مهارتهای ارتباطی و زبانی بکار گرفته شده، قرار می گیریم چیست؟ بر چه اساس و بر پایه چه الگو یا الگوهایی، گفتمان دریافتی را ارزیابی کنیم؟ نکات فوق نشانگر این نکته است که ضرورت دارد متخصصان و اندیشمندان رشته های مرتبط با این موضوع، شیوه ای را برای تحلیل گفتمان فراهم نمایند تا مخاطبان، فهم عمیق تری را در این زمینه بدست آورند و یا حداقل به راحتی طعمه بازاریابان ماهر نگردند.