مديريت تغيير در يک نگاه
به تعبير صاحب نظران ، مديريت تحول سازماني مجموعه اي ازنظريه ها ، ارزشها وفنون مبتي برعلوم رفتاري است كه در فرآيند تغيير برنامه ريزي شده سازمانها بكار گرفته مي شود. درزمنيه ضرورت اجراي تغيير و تحول مي توان به موضوعاتي مانند اصلاح ساختار و تشكيلات سازماني ارتقاء سطح انگيزش كاركنان ، بهره گيري از فناوريهاي علمي و نهايتا ً افزايش كارآيي اشاره كرد.
بطوركلي اهداف مديريت تغيير را مي توان دستيابي به بالاترين اثربخشي و ايجاد فضاي مناسب براي ارتباطات صحيح ، و همكاري و تعامل بين مديران و كارشناسان و كاركنان هرسازمان عنوان كرد، عناصر اصلي مديريت تغيير را مي توان استراتژي ها ، خط مشي ها و فرآيندهاي ارتباطي سازمان و منابع انساني برشمرد.
بديهي است كه درروند ايجاد تغيير سطوح مختلفي مانند افراد، سازمان و محيط مورد توجه قرارمي گيرند . در راستاي تحولات اداري ، تغييرات زماني به صورت برنامه اي است كه كوشش آگاهانه و كلي دراداره سازمان جهت دستيابي به نتايج از پيش تعيين شده خواهد بود و گاهي خود جوش براي مقابله با واكنش و آشفتگي ها و زماني ديگر تكاملي است كه بمنظور دگرگوني هاي كوچك و بزرگ سازمان در بلند مدت اتفاق مي افتد .
طرح سئوالاتي از قبيل چرا بايد درسازمان تغيير ايجاد شود ؟ وچه نوع تغييراتي بايد انجام شود ؟ و اين تغييرات درچه سطحي و چگونه صورت گيرد و منابع لازم و روشهاي مورد نظر اين فرآيند كدامند؟ همواره بايد در دستور كار مديريت تغيير قرارگيرد.
دربرابراعمال تغييرات درسازمان همواره مقاومت به علت عادت به شرائط قبلي ، احساس خدشه دارشدن امنيت شغلي و عوامل اقتصادي و فقدان آگاهي از نتيجه تغيير وجود دارد كه راهكار مناسب براي رفع اين اشکال اجراي طرحهاي آموزشي و ارتباطي بمنظور فرهنگ سازي براي جلب مشاركت كاركنان خواهد بود . بطوريكه افراد احساس كنند تغييرات مورد نظر دربهبود وضعيت شغلي آنان اثرگذار بوده و رضايت شغلي بيشتري را ايجاد مي كند.
در اين ميان يكي از اساسي ترين وظايف مديران روابط عمومي شفاف سازي، آگاهي دادن به مخاطبين وفراهم نمودن بستر مناسب براي سرعت بخشيدن به روند تغييرات است .